توضیحات
برخی، بر این گمانند که بین قرآن و برهان و عرفان جدایی است و اگر کسی قرآن را به عنوان مقتدا و امام خویش برگزید، باید به برهان و عرفان بی اعتنا باشد. یا اگر کسی برهان را به عنوان مرجع و حاکم انتخاب نمود، باید از قرآن و عرفان دست بکشد و یا اگر کسی به سوی عرفان میل کرد، باید از قرآن و برهان روی بگرداند. حال اگر از همین افراد پرسیده شود: آیا ممکن است قرآن کریم ، حاوی مطلبی مخالف با عقل بوده باشد؟ یا پرسیده شود: آیا ممکن است این امر را انکار کرد که قرآن، خود، بر اساس کشف تام محمدی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به دست ما رسیده است؟ در هر دو مورد، جواب میدهند: نه؛ یعنی همه معترفند که قرآن در هیچ مورد، حکمی بر خلاف حکم عقل ندارد و همه معتقدند که قرآن کشف نامه حضرت ختمی مرتبت صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است، ولی با این همه، یک نوع تعصب خاص یا کج فهمی خاص و یا عناد خاص ، آنها را وامی دارد که به تعبیرات مختلف و بهانههای گوناگون و شیوههای جوراجور، دم از تفکیک بزنند و این سه محور اساسی شناخت را که ظاهرا سه محورند، ولی به لحاظ واقع معاضد هم و پشتیبان یک دیگرند، معارض با هم و معاند با یک دیگر معرفی کنند.
سرفصل
فصل ۱: در اینکه امام صادق علیهالسّلام ، ارسطو را به بزرگی یاد فرموده است، بدین جهت که ارسطو، مردم را از برهان وحدت صنع به وحدت صانع دلالت کرده است.
فصل ۲: در ابتنای قرآن و عرفان بر برهان است.
فصل ۳: در اینکه هیچ گاه جامعه انسانی از منطق و برهان بی نیاز نیست.
فصل ۴: در اینکه دین الهی و فلسفه الهی یکی است.
فصل ۵: در اینکه اساس عین و علم بر تثلیث است.
فصل ۶: در معرفت نفس به بیان شارع و عارف و حکیم است.
فصل ۷: در اینکه تنی چند از بزرگان دین و دانش ، معارف شریف عرفانی را برهانی کردهاند.
فصل ۸: در استخراج موازین پنج گانه منطق از قرآن کریم است و در اینکه گفتههای نبی، همه، رمز باشد به معقول آکنده.
فصل ۹: در توهم مذمت منطق و فلسفه از زبان اهل عرفان و دیگران و جواب آن است.
فصل ۱۰: در بیان طرق اقتنای معارف است».سازی می باشد
فصل ۲: در ابتنای قرآن و عرفان بر برهان است.
فصل ۳: در اینکه هیچ گاه جامعه انسانی از منطق و برهان بی نیاز نیست.
فصل ۴: در اینکه دین الهی و فلسفه الهی یکی است.
فصل ۵: در اینکه اساس عین و علم بر تثلیث است.
فصل ۶: در معرفت نفس به بیان شارع و عارف و حکیم است.
فصل ۷: در اینکه تنی چند از بزرگان دین و دانش ، معارف شریف عرفانی را برهانی کردهاند.
فصل ۸: در استخراج موازین پنج گانه منطق از قرآن کریم است و در اینکه گفتههای نبی، همه، رمز باشد به معقول آکنده.
فصل ۹: در توهم مذمت منطق و فلسفه از زبان اهل عرفان و دیگران و جواب آن است.
فصل ۱۰: در بیان طرق اقتنای معارف است».سازی می باشد