حقیقت امر این است كه از همان ابتدا، عشق عجیبی به دیوان شعرا و نظم شعر داشتم. روی این ذوق، همان وقت، تمام دوبیتیهای باباطاهر را حفظ بودم و تمام رباعیات خیام را و اكثر غزلیات حافظ را و همینطور دیگران را و ای كاش از همان وقت كسی به من میگفت كه آقا، به جای اینكه اینها را حفظ كنی، شروع كن به حفظ قرآن
اى پسر شبيب ! اگر مى خواهى كه به درجات اعلاى بهشت رسى ، با ما باش ! به غم ما غمگين باش و به شادى ما شاد! و بر تو باد ولايت ما! كه هر كس سنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قيامت او را با آن محشور كند.
در حالتى بودم كه ديدم صداى اذان به گوشم مى آيد و تنم مى لرزد...
كتابهايي كه علامه حسنزاده آملي بر خواندنشان تاكيد دارد