گرت فهم سخن گرديد مشكل بخوارى منگر اندر دفتر دل
ندارد گفته هاى ما تناقض اگر رو آورد و هم تعارض
صوابست اينكه بنمايى تثبّت زبان را باز دارى از تعنّت
تثبّت : درنگ و تاءمل كردن را گويند. تعنّت خوارى و عيبجويى است . چه اينكه تا حال در شرح ابيات ابواب نوزدهگانه ملاحظه نمودى كه هيچ جاى آن با جاى ديگر تعارض نداشت ؛ لذا بايد در صورت توهم تعارض خويشتن دارى كرد و زبان به ژاژ خواهى نگشود تا به اسرار آن دست يافت . علاوه اينكه فراز و نشيب كلمات عرفا به جهت حالات گوناگونى است كه بدانها روى مى آورد و در هر حال خاصى مطابق همان حال به حرف در مى آيند.
مضاف به اينكه بايد صاحب حال شد و چند موردى شكار كرد تا در فهم كلمات اين اعاظم موفق بود و اظهار نظر نمود؛ رزقنا الله و اياكم ان شاء الله .
آرى قلل معارف سالكان قدس و او كار عرشى سيمرغان انسن اشمخ و ارفع از آن است كه زاغان و بومان خو كرده به جيفه و ويرانه هوا و هوس توانند بدانها راه يابند، و اقيانوس معانى ماوراى طبيعت اعظم از آن است كه خسان را يارى غواصى در آن باشد. شاعر گويد:
خلق الله للحروف رجالا و رجالا لقصعة و ثريد
يعنى خداوند گروهى را براى حمله به دشمن در ميدان جنگ آفريد، و گروهى را براى حمله به كاسه تريد نان و آبگوشت . (هزار و يك كلمه )
حضرتش فرمود: روزى از محضر مبارك حضرت استاد علامه طباطبايى رضوان الله تعالى عليه معنى بيتى از ابيات حافظ را خواسته بودم فرمود كه بايد حافظ شد تا فهميد حافظ چه مى گويد.
منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی