ز قربش عقل را حيرت فزونست ز بُعدم دل همى غرقاب خونست
دل غرقاب خون است كه با اينهمه نزديكى او بما كه ((و فى انفسكم )) چرا دوريم كه نمى بينيم ؟!
نه مهجوريم يا رب چيست اين هجر نه رنجوريم يا رب چيست اين ضجر
((نه مهجوريم )) چون توحيد صمدى قرآنى است و آن حقيقت واحده ، صمد و پر است ؛ پس بصورت تعجب مى فرمايد با اينكه توحيد صمدى است و ما مهجور نيستيم ولى باز اين هجران و دورى را چه معنى است ، و نيز در حكومت توحيد صمدى قرآنى رنجى نيست زيرا كه خير محض و عشق مطلق است پس اين همه ضجر و ناله و آه و زارى براى چيست كه دل را نه قرار است و نه آرامش !! سبحان الله .
منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی