چو عين بنده خود اسمى ز اسما است
همه اسماى حق عين مسمى است
عين هر شى ء به حسب وجود عين حق است و به حسب حدود غير مسمى است كه در بيت 24 و بيت 25 باب ششم بحث آن گذشت كه اسم عين مسمى است و هم غير مسمى است .
پس اين مرآت عبد عبد است يا حق تميز مشتق منه است و مشتق
چون در ابيات قبلى فرمود كه عبد در عين و وجودش مرآت حق است ، بلكه اسم است و هر اسمى عين مسمى بحسب وجود است ؛ حال در اينكه اين وجود و مرآت وجودى عبد، عبد است يا حق ؟ و چگونه بايد عبد را از حق تميز داد؟ در جواب گويى كه وجود و مرآت عبد را اگر به حسب صرف وجود بينى حق و مشتق منه است و اگر به لحاظ حد بنگرى عبد است و مشتق . و لذا فرق بين مشتق منه (حق ) و مشتق (عبد) به اصل وجود و حد اوست . پس خلق عين حق است بدين معنى كه حد را بردار و حق را بگذار. اگر اصل وجود را ملاحظه كردى او را مرآت عبد يابى در وجود، و اگر حد را بنگرى او را مرآت حق يابى در ظهور، چه حد ظهور اصل است .
پس هم اشتقاق محفوظ باشد و هم مرآتيت عبد و حق محفوظ بماند تا جمع بين حق و خلق گردد.
منبع: جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی