توحید ناب عرفانی
چو حُسن ذات خود حُسن آفرين است
جميل است و جمال او چنين است
((الهى حسن عبدالله ، عبدالله خراب آبادى بود و حال عبدالجمال عشق آبادى شد)).شرح ابيات 8 الى 23 باب 14 به كار مى آيد.
شئون ذات حق معلول او نيست عجب از آنكه اين معقول او نيست
مراد از اين علت و معلول همان علت و معلول به معناى وحدت عددى است كه در بيت سى و دوم گفته آمد. روى اينكه وحدت عددى بين حق و شئون وجودى او نيست بلكه وحدت حقه حقيقيه ذات مظاهر است ، لذا در بيت بعدى متفرع بر اين بيت آمده است :
لذا او را نه حدى و نه ضديست نه جنسى و نه فصلى و نه نديست
وجود واحد به وحدت شخصى ذات مظاهر و بسيط بحت فوق مقوله است و لذا ماهيت ندارد، پس جنس و فصل و ماهيت جنسيه و نوعيه ندارد.
فص هفتم از فصوص الحكم فارابى در تنزيه حق متعال از ماهيت جنسيه ، و فص هشتم آن در تنزيه او از ماهيت نوعيه ، و فص نهم آن در اثبات بساطت و احديت حق است ، و فص دهم آن در تنزيه حق متعال از ضدونّد است . كه با مراجعه به شرح آن از مولاى مكرمم بنام ((نصوص الحكم بر فصوص الحكم )) ترا كفايت مى كند. شرح باب سيزدهم نيز در مقام ما بكار آيد.
جز اين يك حد كه او حدى ندارد قلم اندر نگارش مى نگارد
در اين بيت ناظرند به فرمايش علامه شعرانى رضوان الله تعالى عليه كه مى فرمود خداوند حد ندارد و تنها حدى كه دارد همين است كه در مقام گفتن يا نوشتن مى گوييم يا مى نويسيم كه خدا حد ندارد.
منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-باب هجدهم-شارح:استاد صمدی آملی