عشق مجنون و درس توحید
يكى پرسيد از بيچاره مجنون كه اى از عشق ليلى گشته دل خون
بشب ميلت فزونتر هست يا روز بگفتا گر چه روز است عالم افروز
وليكن با شبم ميل است خيلى كه ليل است و بود همنام ليلى
ابيات مذكور بمنزله ذكر مصداق است از براى كسى كه جمع بين تنزيه و تشبيه نمى كند و در وحدت فقط و جمع بدون فرق بسر مى برد.
از لفظ ((بيچاره )) معلوم است كه اعتراض به مجنون است در اينكه چرا شما به ليلى فقط ميلت فزون تر شد، آنكه در عالم همانند ليلى شيرين و دلنواز نيست را نشان ده ؛ لذا در ابيات بعدى فرمود:
همه عالم حسن را همچو ليلى است كه ليلى آفرينش در تجلى است
همه رسم نگار نازنينش همه همنام ليلى آفرينش
همه سر تا به پا غنج و دلالند همه در دلبرى حد كمالند
همه آيينه ايزد نمايند همه افرشته حسن و بهايند
بيان توحيد صمدى قرآنى هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن است كه همه كلمات وجودى كشور وجود مظاهر و شئونات حق اند و آيات جمال و جلال الهى هستند كه در كمال حسن و بها خلق شده اند كه ((الذى احسن كل شى ء خلقه )) است ، چه اينكه صنع الله الذى اءتقن كل شى ء (88/ نحل ) است .
همه احوال او اندر تعدد ولكن عين او اندر توحد
جمع بين فرق و جمع است كه همه اوصاف الهى در حال تعدد و فرقند كه اگر هر يكى را او مى بينى كه :
همه يار است و نيست غير از يار واحدى جلوه كرد و شد بسيار
پس در فرق مطلق ، متعددند؛ ولى در جمع مطلق ، متحدند و حق آن است كه تو جمع بين تنزيه و تشبيه بنمايى كه توحيد عارفان بالله است .
چه نبود اين دو را از هم جدايى خدا هست و كند كار خدايى
مراد از ((اين دو)) تعدد و توحد است يعنى وحدت در عين كثرت است كه وحدت محجوب است و كثرت در عين وحدت كه كثرت منمحى و مستهلك و مقهور است . بلكه بالاتر كه توحيد وحدت حقه حقيقيه صمديه ذاتيه است كه خداست و دارد خدايى مى كند.
منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-باب هجدهم-شارح:استاد صمدی آملی