سخنی با سالکان کوی دوست
بيا يكباره ترك ما سوا كن خودت را فارغ از چون و چرا كن
به اين معنى كه نبود ما سوايى خدا هست و كند كار خدايى
در فصل ششم نور على نور فرمود: ((مهمترين شعب تزكيه ، تطهير سر دو ذات انسان از شك و ريب در ايمان بالله است كه با نور معرفت از ظلمات اوهام و وساوس به در آيد و به حليت توحيد حقيقى كه توحيد قرآنى است متجلى گردد)).
((الهى خوشا بحال عالين ، كه جز تو نديدند و ندانند!)).
((الهى عاشق را ترك ما سواى معشوق ، عين فرض است ، كه يك دل و دو معشوق كذب محض است )).
((الهى شكرت كه به هر سو رو مى كنم ، كريمه ((فاينما تولوا فثم وجه الله )) برايم تجلى مى كند)).
((الهى همينقدر فهميده ام كه خداست و دارد خدايى مى كند)).
آنكه فرمود: ((نبود ما سوايى )) يعنى توحيد صمدى قرآنى است يعنى وحدت شخصى وجود ذات مظاهر باشد كه هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن .
به اين معنى كه او فرديست بى زوج
به اين معنى كه او جمعيست بى فوج
((الهى فرد تنها تويى كه ما سوايت همه زوج تركيبى اند و صمد فقط تويى كه جز تو پُرى نيست و تو همه اى كه صمدى )).
و مراد از ما سواى او يعنى مظاهر و شئونات اسمايى او كه غيرتش غيرى در جهان نگذاشت لاجرم عين همه اشياء است كه بسيط الحقيقة كل الاشياء و ليس بشى ء منها است .
غيرتش غيرى در جهان نگذاشت لاجرم عين جمله اشيا شد
قل هو الله احد، الله الصمد، لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد لذا دومى بر نمى دارد.
منبع:باب هجدهم دفتر دل-شارح:استاد صمدی آمل