جامع و مطالبی پیرامون آن
شدى آگه ز جامع اندرين فصل تو فرعى و بود جامع ترا اصل
مراد از جامع اول يعنى صد و چهارده سوره قرآن كه به عدد اسم شريف جامع است كه شرح آن ذيل بيت 37 همين باب گذشت . و مراد از جامع در مصراع دوم يعنى انسان كامل كه حامل همه سور قرآنى است ، لذا انسان كامل اصل است و هم اشخاص نوع انسانى فروع اين اصل اند.
تويى همواره در مرئى و منظر به نزد جامعت اى نيك محضر
تو مشهودى و جامع هست شاهد تو يكجايى و جامع در مشاهد
انسان كامل قرآنى در همه مشاهد حضور دارد كه ولايت تكوينى مطلقه را حاوى است و مظهر اسم شريف ((ان الله على كل شى ء شهيد)) است . لذا ما سوى الله مشهود اين مظهر اتم ذات ربوبى حق است . از اين لطيفه ربانى و القاء سبوحى مولايم فهم بنما كه انسان كامل در هر عصرى را در همه عوالم و كلمات وجودى ، حضور و شهود تام است و غيب بودن در او راه ندارد و لذا او غايب نيست كه ما در پشت ابر و حجابها قرار گرفته ايم و از ديدار چهره دلاراى شمس حقيقت انسان كامل بى خبريم و غايب بودن خود را به حساب وى آورده ايم.
منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی