معنای حقیقی یوم
ولى اين روز خود روز جدايى است نه هر روزى بدين حد نهايى است
نه هر يومى ز ايام الهى است چه آن پيدايى اشيا كما هى است
مراد از ((اين روز خود روز جدايى است )) يعنى يومى كه پنجاه هزار سال است در قوس صعود يا يوم در قوس صعود به هزار سال مقدار او است . و اين يوم همان يوم الله است كه همه اشياء در آن يوم با تمام هويتشان ظهور بنمايند.
معناى حقيقى يوم
یسئله من فى السموات و الارض كل يوم هو شاءن (/21 سوره رحمن .)
در لفظ ((يوم )) نيز بايد تاءمل كرد كه يوم مقابل شب در نزد ما نيست زيرا كه شاءن خداوند در مطلق يوم و ليل و در ما قبل عالم جسمانى نيز جارى است و حال اين كه ((ليس عند ربك صباح و لا مساء)).
بلكه ظهور تجليات اسما و صفات خداوند است كه از اين ظهور تعبير به ((يوم )) شده است .
(نصوص الحكم ص 417).
انسان كه در اين نشاءه نوع واحد است و او را افراد متشابه مى باشد در آن نشاءه كه وراى طبيعت و عالم بروز و ظهور ملكات است كه از بروز و ظهور تعبير به ((يوم )) مى شود و از آن عالم به ((يوم تبلى السرائر)) جنس است و او را انواع حيوانات متخالف مى باشد.
(اتحاد عاقل درس 23 ص 423).
باطن تو در اين نشاءه عين ظاهر تو در آن نشاءه است كه ((يوم تبلى السرائر))، در تعبير به يوم هم دقت شود كه يوم هنگام ظهور اشياء است و يوم اينجا خود ظل يوم آنجا است .
ما تراه بهذه النشاءه فهو ظل داره الاخرى
(نكته 43 هزار و يك نكته )
جناب حاجى سبزوارى گفته است : ((باطن يوم القيامة سلسله طوليه عروجيه است كه مد سير نور حق است در قوس صعود.))
پس اى عزيز، براى فهم اين كلمات عرشى ، بدان كه حقيقت انسانى را درجات و مراتب وجودى غير متناهى است كه مظهر اسم ذات غير متناهى الهى است ، و اين حقيقت را استعداد رسيدن به همه كلمات دار هستى در قوس صعود است ، و شئون هر يك از اطوار وجودى وى را حد خاص نيست و بر همين اساس او را همانند عالم و قرآن كريم نهان خانه هاى بى نهايت است كه در مقام غيب الغيوبى اش و سر و سر السر او وجود دارد و شناسايى آنها و رسيدن به اسرار وجوديش كار آسانى نيست كه عوالم خارجى با همه اسرارش در برابر او ناچيز مى نمايد، بلكه همه آنها در انسان منطوى و نهفته اند.
همچنانكه قرآن كريم با همه تفاسيرى كه بر آن نوشته شده است در هنگام قيام قيامت كبرى به صورت بكر و دست نخورده ظهور مى كند كه گويا دست احدى جز مطهرون بدان نرسيده است ، انسان نيز در قيام قيامت كبرايش كه ((يوم تبدل الارض غير الارض )) گردد مى نگرد كه بكر است . و همه نهان خانه هاى نفس او دست نخورده ظهور كرده است و در آن قيامت كبرى جانش ، اندوخته هاى ذاتى خويش را آنطورى كه هست مشاهده مى كند كه ((يوم تبلى السرائر)) هر شخصى قايم مى كند و اين سرائر همان مخفى گاه هاى نفس ناطقه وى است كه برايش به دولت اسم شريف ((الباطن )) متجلى مى گردد.
اين معنى كه در مورد سرائر وجودى نفس گفته ايم يكى از بطون معانى يوم است كه مراد از يوم ظرف ظهور تمام حقايق و سرائر وجودى هر شخصى براى خود و غير خود است .
چه اينكه از بطون معانى آن اين است كه اسرار وجودى تمام موجودات هستى آن طورى كه هست براى انسان مكشوف گردد كه جناب خاتم فرمود: ((اللهم ارنى الاشياء كما هى .)) و مصراع دوم بيت مذكور نيز اشارت بدين معنى است .
منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی