اسناد اضلال در قرآن به خداوند به چه معناست؟
اسناد اضلال به خداوند متعال، عقلاً قبيح است. زيرا عقل اين اجازه را نمى دهد؛ پس نسبت دادن إضلال به خداوند تعالى به معناى حقيقى نبوده، بلکه بايد سبب و علتى ديگر داشته باشد.
پس بايد گفت: شک نيست که خدا، هر کس را بخواهد گمراه مى کند و به ضلالت مى کشاند و در اين سرّى نهفته است که با مثال روشن مى شود.
مثال، عبارت از اين است که: اگر تو فرزندى داشته باشى و هيچ دستور و فرمانى به آنان نداده باشى، نمى توان گفت که فلانى از پدرش اطاعت کرده است و فلانى نافرمانى. ولى هنگامى که به آنان دستورى دادى که خيرشان در آن نهفته است و بعضى از فرزندان آن را پذيرفتند و بعضى نپذيرفتند، در اين صورت مى توان به گروه اول مطيع و به گروه دوم، عاصى گفت. از آنجا که اين فرمان محتوى مصلحت و هدايت آنان است، پس تو با آن، گروه اول را هدايت و ارشاد کرده اى و از آنجايى که گروه دوم به خود ظلم کرده، دستور را ناديده گرفته اند، مى توان گفت که تو گروه اول را هدايت کرده اى و گروه دوم را گمراه.
به اين معنى که اگر تو اين دستور را وضع نکرده بودى، هدايت و گمراهى از يکديگر متمايز نمى شد، چه قبل از نشان دادن راه نمى توان گفت فلانى هدايت يافت و ديگرى گمراه شد.
در حقيقت گروه دوم از انجام دستور و فرمان تو دور شده، گمراه گرديده اند. پس، تو را با توجه به اين معناى دقيق و لطيف مى توان مضلّ و گمراه کننده دانست.
چون معناى مثال را دريافتى، جواب را نيز خواهى يافت.
منبع: رساله لقاالله