غزل عشق پاک
دیوان حضرت علامه حسن زاده آملی
من این دنیای فانی را نمیخواهم نمیخواهم
من این لّذات آنی را نمیخواهم نمیخواهم
به جز محبوب یکتایم نمیدانم نمی دانم
به جز آن یار جانی را نمیخواهم نمیخواهم
به جز راه وصالش را نمیپویم نمیپویم
جز این ره کامرانی را نمیخواهم نمیخواهم
به فطرت عشق پاکش را به دل دارم به دل دارم
دگر معشوق ثانی را نمیخواهم نمیخواهم
دلم از وی نشانی را به من داده به من داده
ز دیگر کس نشانی را نمیخواهم نمیخواهم
به جز بار حضوری را نمی یارم نمی یارم
سبکبارم، گرانی را نمیخواهم نمیخواهم
به جان درد و غم او را خریدارم خریدارم
ز غیرش مهربانی را نمیخواهم نمیخواهم
دل بشکسته میخواهد ندانستم ندانستم
دگر من شادمانی را نمیخواهم نمیخواهم
به جز قرآن کتابی را نمیخوانم نمیخوانم
به جز سبع المثانی را نمی خواهم نمی خواهم
علی و آل پاکش را پذیرفتم پذیرفتم
فلانی و فلانی را نمیخواهم نمیخواهم
حسن را در لقای خود نگهدارش نگهدارش
که بی تو زندگانی را نمیخواهم نمیخواهم