سیر و سلوک قوی تر از هیپنوتیزم
عالم علم انباشته روى هم است و چون به واسطه انصراف از توجّه به جهان طبيعت آن گونه مشاهدات غيبى و مكاشفات روحى و باطنى به انسان دست مى دهد بنابراين كسى را رسد كه بگويد براى روانه كردن روان به جهان جان چه نياز به خواب و يا هيپنوتيسم و يا وسائط و وسائل ديگر است.
چرا به اختيار خود انصراف نداشته باشيم و در بيدارى سير و سلوك روحى چنانكه در منام و در حال تنويم مغناطيسى بلكه قويتر از آنها به دست نياوريم؟
و شايد آنچه را از اين و آن مى خواهيم و يا از واسطه و وسيله تحصيل مىكنيم بدون واسطه بهتر بتوانيم به خواسته خود پى ببريم كه واسطه و كثرت آن موجب اشتباه و ترديد و دودلى مىگردد، چنانكه هر چه واسطه كمتر بشود انسان بهتر و روشنتر و زلالتر به مرادش دست مىيابد و اگر بتوانيم خودمان بدون واسطه ابزار و آلات و اشخاص، مثلا آينه بكار بردن و يا طفلى نابالغ را وسيله قرار دادن و يا كسى را به تنويم مغناطيسى خواب كردن، بر مطلب خود دست بيابيم چه بهتر؛ و شايد آن كه حافظ گفته است:
سالها دل طلب جام از ما مىكرد
آنچه خود داشت ز بيگانه تمنّا مىكرد
گوهرى كز صدف كون و مكان بيرون بود
طلب از گمشدكانِ لب دريا مىكرد