تکسیر در علم جفر(علوم غریبه)

بوضع جفر جامع گاه تكسير   بيابى وصف احمد را به تكثير 
كه امدح هست و مادح هست و حامد   كه حماد است و مداح محامد
 

يكى از شعب علوم ارثماطيقى علم شريف ((تكسير)) است كه آن را عرض عريضى است . چه اينكه يكى از شعب آن علم شريف و عزيز ((جفر)) است كه آن را هم عرض بسيار عريضى است .
در تكسير نيز همانند ديگر شعب آن ، كتب و رسائل بى شمارى نوشته اند كه فرمايشات بى نهايت در آن مطرح شده است .
لفظ تكسير را اطلاقاتى است ، يكى از اطلاقات آن ، اصطلاح رياضى آن است كه جناب نصرالله منشى در ديباچه ((كليله و دمنه )) در ستودن بهرامشاه گويد كه او چه كارهايى انجام داده و چه فتوحاتى بدست آورد تا گويد: ((در تكسير دو هزار فرسنگ در خطه اسلام افزود...))
حضرت مولى در پاورقى آورده اند: ((در همه نسخه هاى چاپى با ثا نوشتند كه تبادر و الفت ذهن به تكثير با ثا باعث اشتباه آنان شده . زيرا صحيح آن چنانكه در (م ) است و در متن آورديم با سين مى باشد و براى تعيين مساحت تكسير با سين استعمال كنند علاوه اينكه تكثير با ثا يعنى افزودن و با ((افزود)) عبارت غلط شود.
تكسير در اصطلاح رياضى قديم عبارت است از ضرب عددى در عددى : اگر مطلوب مساحت سطحى چهار ضلعى باشد و اضلاع آن برابر باشند در اصطلاح حاصل ضرب را عدد مربع گويند وگرنه مسطح ، و اگر مطلوب مساحت جسم باشد، و اضلاع طول و عرض و عمق آن مساوى باشند مكعب وگرنه مجسم گويند.
و تكسير شامل همه اينها و غير اينها مى شود.
مثلا در كتب فقهيه راجع به تقدير آب ((كر)) سخن بميان آوردند كه به حسب وزن چقدر است و به مساحت چه قدر؟ مرحوم شهيد ثانى در شرح لمعه فرمايد: الكر بالمساحة ما بلغ مكسره اثنين و اربعين شبر اءو سبعة اثمان شبر يعنى كر به مساحت آن است كه مكسر آن 8/7 42 وجب باشد.
تا آن جا كه فرمود: و قريب به اين معنى است كه آنچه در علم عدد و علوم غريبه در تكسير اعداد و كلمات عنوان كرده اند.))
پس تكسير دو هزار فرسنگ يعنى دو هزار فرسنگ ضرب در دو هزار فرسنگ مى شود چقدر... بر خطه اسلام افزوده شد.
اصطلاح ديگر تكسير، تكسير در علوم غريبه است كه آن نيز داراى شعب فراوانى است .
تعريف تكسير
در كتاب قيمه ((خزائن )) عالم ذوالفنون ، عارف كامل محقق ملا احمد نراقى در تعريف تكسير ص 192 چنين آمده است :
((فائده : بدانكه اهل عدد به جهت بسيارى از خواص ، اسمى را يا كلامى را تكسير كنند، و تكسير اسم يا كلام آن است كه حروف آن را بر سبيل تقطيع نويسند در يك سطر، بعد از آن در اول سطر دوم حرف آخر سطر اول را نويسند، پس اول حرف آن سطر را، پس حرف ما قبل آخر را، پس ما بعد اول را، و همچنين تا سطر اول تمام شود، و بعد از آن در اول سطر سيم حرف آخر سطر دوم را و بعد از آن حرف اول را، پس ما قبل آخر را، پس مابعد اول را تا سطر سيم تمام شود، و بعد از آن به اين نحو سطر چهارم را تا به سطرى رسد كه به عينه اصل اسم يا كلام عود نمايد و همان عود را زمان گويند و مكسر همان سطورى است كه قبل از زمام است و عدد مجموع سطور قبل از زمام را تكسير آن اسم گويند مثلا.
تكسير كلام ((قل هو الله احد))
ق ل ه‍ و ا ل ل ه ا ح د
د ق ح ل ا ه‍ ه و ل ا ل
ل د ا ق ل ح و ل ه ا ه‍
ه‍ ل ا د ه ا ل ق و ل ح
ح ه‍ ل ل و ا ق د ل ه ا
ا ح ه ه‍ ل ل د ل ق و ا
ا ا و ح ق ه ل ه‍ د ل ل
ل ا ل ا د و ه‍ ح ل ق ه
ه ل ق ا ل ل ح ا ه‍ د و
و ه د ل ه‍ ق ا ا ح ل ل
ل و ل ه ح د ا ل ا ه‍ ق

ق ل ه‍ و ا ل ل ه ا ح د

تكسير اسم منان
م ن ا ن
ن م ا ن
ن ن ا م
م ن ا ن
پس در ((قل هو الله احد)) يازده سطر، اول تكسير است و سطر دوازدهم زمام ، و در اسم ((منان )) سه سطر، اول تكسير و سطر آخر زمام است ، پس عدد تكسير ((قل هو الله احد)) اين است (2420) و عدد تكسير اسم منان اين است (423) و اين تكسير كه مذكور شد بدون صدر و موخر است انتهى .
حضرت مولى در تعليقه و پاورقى بر مقام در خزائن فرمايد: ((قل هو الله احد)) به حروف جمل (220) شود و چون ضرب در (11) كه سطور تكسير است گردد حاصل (2420) شود؛ و منان به حروف جمل (141) مى شود و حاصل ضرب آن در (3) كه سطور تكسير است (423) است . (ح ). انتهى .
ناگفته نماند كه فرمايش جناب محقق نراقى در تكسير و تمثيل آن به ((قل هو الله احد)) و ((منان )) به يك روش تكسيرى بود كه انحاء ديگر هم وجود دارد.
چه اينكه در ص 307 همين كتاب ذيل فائده اى ، تكسير را به مراتب سه گانه صغير و متوسط و كبير ذكر مى فرمايد. فراجع .
در رساله ((رموز كنوز)) نيز در مورد تكسير نكاتى آمده كه ضرورت ذكر ندارند، اگر خواستى مراجعه كن به جلد سوم هزار و يك كلمه .
اما آنچه كه مربوط است به شرح بيت مذكور آن است كه :
يكى از رشته هاى جفر كه حروف را به مربعات مى برند، ((تكسير احمدى )) است . يعنى اسم شريف ((اءحمد)) را به وزان جفر جامع تكسير مى كنند، و بدين صورت مى شود كه لفظ احمد را به تكثير مى يابى و او را به اوصافى همانند ((امدح و مادح و حامد و حماد و مداح محامد)) در اين قاعده تكسيرى مى يابيد

منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی