اسرار کن
ز كن بشنيده اى مشتى ز خروار
بيا بشنو ز كن حرفى دگر بار
دگر سرّيكه اندر اين سخن هست
حسن گويد كه بس شيرين دهن است
خزائن از زمان و دهر و سرمد
همه جمعند در جبريل و احمد
كه مراد همان لام و ميم در ((الم )) است كه ((الف )) احد است كه ((آمر)) است ، لام عقل فعال است كه مؤتمر و واسطه در فيض است ، ميم مظهر جميع حروف تكوينى و تدوينى است كه سراج منير است . قلب لام الف است ، و آخر لام ميم ، بلكه قلب ميم هم الف است ، فتبصر.
به شرح بيت هجدهم به بعد همين باب مراجعه كن . به رمزى كه در ذيل بيت بيست و پنجم آمده است در اين ابيات بعدى اشارت مى كنند كه مى فرمايند:
ميان كاف و نون در دور ابتث نهفته لام و ميم مقرون و منبث
((ا ب ت ث ... ك ل م ن ...)). مقرون هم اند كه كنار هم قرار دارند و هم منبث اند كه از هم جدايند يعنى مقطعه اند.
به دور ابجدى هم اينچنين است كه با ابتث در اين معنى قرين است
((ابجد - هوز - ك ل م ن -...))
در ((رموز كنوز)) آمده است : ((عالم جليل ابوالعباس احمد بن محمد از علماى قرن هفتم هجرى را كتابى عظيم در ششصد و بيست و سه رشته در علم حروف به نام الوشى المصون و اللؤلؤ المكنون فى معرفة علم الخط الذى بين الكاف و النون است . انتهى .
منبع:جلد دوم شرح دفتر دل-شارح:استاد صمدی آملی