كلمه مباركه حق , چه در قرآن مجيد و روايات صادره از اهل بيت عصمت و طهارت و چه در كتب و رسايل اصول معارف و فروع احكام و چه در كتب قدما , از مشايخ اساطين قبل از اسلام لفظى ريشه دار است .
كلمه مباركه حق , چه در قرآن مجيد و روايات صادره از اهل بيت عصمت و طهارت و چه در كتب و رسايل اصول معارف و فروع احكام و چه در كتب قدما , از مشايخ اساطين قبل از اسلام لفظى ريشه دار است . بدين جهت استاد حسن زاده بر آن شدند كه چندين بار در باره حق رساله اى بنگارند , ولى هر بار نا تمام ماند , تا اينكه حضرت علامه طباطبايى صاحب تفسير قيم الميزان رضوان الله تعالى عليه به روضه رضوان ارتحال كردند . لذا از استاد راجع به يادنامه آن جناب درخواست شد مقاله يا رساله اى بنويسند . معظم له وعده كردند مرقومه هايى را كه در باره حق نگاشته اند , گرد آورده و آنها را همراه با بعضى از اضافات به صورت رساله اى به پيشگاه ارباب فضيليت تقديم دارند . كه به فضل خداوند اين امر تحقق يافت و رساله به نام ميمون و مبارك (( انه الحق )) مزين شد .
اين رساله همان طورى كه خود استاد در به دو آن آورده اند , حاوى مطالبى در بعضى از امهات و عيون مسائل معارف علمى و عملى ساير بين اهل تحقيق ( اهل عرفان ) و اهل نظر ( متأخرين از حكماى مشاء ) حول دو محور , اول حق , دوم نفس , است كه عبارتند از :
الف فرق ميان موضوع علم اهل تحقيق و موضع فن اهل نظر .
ب بحث حق از نظرى ناظر به تبكيت سوفسطايى است .
ج معانى حق .
د حق تعالى انيت محض است به بيان اهل تحقيق و اهل نظر .
ه تشكيك وجود از ديدگاه فريقين .
حق تعالى صمد حق است .
ز وحدانيت حق .
ح سبق بالحق .
ط مرتبه در لسان فريقين .
ى تميز محيط از محاط .
يا انسان را شأنيتى است كه تواند عاقل موجودات گردد .
يب طرق اقتناى معارف .
يج نفس ناطقه انسانى و شئون و اطوار وجوديه او .
يد نفس ناطقه انسانى را مقام فوق تجرد است .
يه معرفت نفس .
استاد خاطر نشان مى سازند , ضمن بيان مطالب ياد شده به ذكر آيات و روايات تبرك جسته و به كلمات اساطين فريقين تمسك نموده اند و نيز به طايفه اى از نكات ذوقيه و لطائف حكمية اشاراتى كرده اند .
شايان توجه است كه در يكى از شبهايى كه استاد به ترقيم رساله ياد شده مشغول بوده اند , براى ايشان واقعه اى خوش و شيرين رخ داده كه مشروح آن را از كتاب هزار و يك كلمه نقل مى كنيم .
(( كلمه 16 - در مبارك سحر ليله چهارشنبه 17 ربيع المولود 1402 هجرى قمرى مطابق 23 دى ماه 1360 هجرى شمسى , شب فرخنده ميلاد خاتم انبياء صلى الله عليه و آله و وصى او صادق آل محمد صلوات الله عليهم كه مصادف با شب شصتم از ارتحال حضرت استادم علامه طباطبايى , صاحب تفسير الميزان بود به ترقيم رساله انه الحق به عنوان يادنامه آن جناب اشتغال داشتم . ناگهان مثال مباركش با سيماى نورانى حاكى از سيماهم فى وجوههم من اثر السجود برايم متمثل شد . فتمثل لنا بشرا سويا , و با لهجه اى شيرين و دلنشين از طيب طويت و حسن سيرت و سريرتم بدين عبارت بشارتم داد : ( تو نيكو صورت و نيكو سيرت و نيكو سريرتى ) . تا چند
لحظه اى در حضور انورش مشرف بودم رضوان الله تعالى عليه و افاض علينا من بركات انفاسه النفيسه .
اين رساله براى اولين بار در سال 1361 , در مجموعه اى تحت عنوان يادنامه علامه طباطبايى توسط انتشارات شفق و اخيرا به صورت مستقل توسط انتشارات قيام طبع و منتشر شد .
منبع:مرورى بر آثار و تأليفات استاد فرزانه حضرت آيت الله علامه حسن حسن زاده آملى[ دامت معاليه]