علامه حسن زاده آملی
پاسخ نامه يكى از دوستان است :
بسم الله كلمة المعتصمين
[سلام الله السلام المؤمن على الاخ الاعز و علينا و على عباده المصطفين , جعله و ايانا من اهل الولاء و الرضا].
تحسينى كه در صدر مرقومه مبارك اظهار شد , جوابش اين كه : طاوس را با همه نقشى كه هست خلق تحسين كنند و او خجل از پاى زشت خويش
لطفى كه در اثناى مقالت بدان اشارت رفت , و تفقدى كه شد جزايش اين كه : انا لا نضيع أجر من أحسن عملا و بدانچه كه در ذيل نامه نگاشته آمد , تقديم مى دارد كه :
لاف عشق و گله از يار چنين لاف خلاف عشقبازان چنين مستحق هجرانند
آن كه مرقوم داشت [ از بينوايى چون بنده چه ساخته است ؟ فقط سكوت سكوت] . گويم : آن كه خدا دارد چرا بى نوا است ؟ تعبير امام سيد الشهداء حسين بن امام على عليهما السلام در دعاى عرفه چه قدر شيرين و دلنشين و شيوا است كه[ماذا وجد من فقدك , و ما الذى فقد من وجدك ؟]
آن كس كه تو را دارد جانا ز چه محروم است
من كه نشدم محروم تا با تو به پيوستم
چرا بى نوا است كسى كه تمام مقامات كارخانه هستى از عقل أول تا هيولاى اولى به مشيت كل يوم هو فى شأن پيوسته به مرادش دركارند , و به خواسته او فرمانبردار ؟ بلكه :
چرخ در گردش اسير هوش ماست
باده در جوشش اسير جوش ماست
چرخ از ما هست شد نى ما ازو
باده از ما مست شد نى ما ازو
أما شيوه پسنديده سكوت حق است كه :
هر كه را اسرار حق آموختند
مهر كردند و دهانش دوختند
هر كه خاموش شد گويا شد . هر كه چشم سر بست بينا شد . هر كه گوش دل گشود دانا شد . هر كه را حضور است نور است . هر كه را مراقبت است سرور است چه اين كه كليد نيك بختى در مشت اوست و نگين پيروزى در انگشت او .
از ادبش عجب است كه نوشته است[:نور ديدگان دست مباركتان را مشتاقانه مى بوسند]
به دوستان سعيدم كه خداى تعالى دلشان را طور سينا كناد و ديده شان را به ديدارش بينا , معروض مى دارد كه :
مرا معذور دار از دست بوسى كه من دستى ندارم تو ببوسى
گفته است[از حال بنده استفسار فرمائيد بحمدالله بد نيست .من باب مطايبه عرض مى شود كه يكى از ديگرى پرسيد حال فلانى چطور است ؟ گفت : بد نيست . گفت : مرده شور بد نيست را ببرد يا خوب است يا بد است , بد نيست كدام است ؟ الحمدلله كه حال آقا مانند مقالش خوب است
يا مقلب القلوب و الاحوال حول حالنا الى أحسن الحال]( . آنكه حالش خوب است بينوا نيست , بخصوص اگر اهل نوا باشد . آورده است كه( عبادت و تقرب بنده گناه است , چه رسد به خود گناه) . گويمش آرى :
زاهدان از گناه توبه كنند
عارفان از عبادت استغفار
الحمدلله كه گفتار آقا هم مانند خود آقا عوض شد كه پا در كفش اصحاب يمين كرد , و سر در كلاه مقربين , ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء آهى آتشين از كوره دل بركشيد كه[ : ( شرح آلامى است كه هنوز شناخته نشده موجب عدم وصول فيض مى گردد]( . آقا مى داند كه خداى شافى براى هر درد درمان فريد . قرآن مجيد را شفاء لما فى الصدور معرفى كرد . خويش را به قرآن عرضه كند كه معيار صدق و ميزان عدل و ملاك حق و شفاى بيمارى ها است .
گفته اند كه سحر وقت مسافرت رهروان است , و نسيم آن چون دم عيسوى علاج بيماران .
وقت سفر رسيده يعنى سحر رسيده
بيدار باش بيدار قم أيها المزمل
در مسافرت فوائد بسيار است . آب كه يكجا بماند بدبو مى شود مگر به دريا برسد تا دريا شود و بو بگيرد .
چو ماكيان به در خانه چند بينى جور
چرا سفر نكنى چون كبوتر طيار]
چون نالى ناله داشت كه( هنوز توفيق شرفيابى حضور مبارك حضرت آقاى فلانى دست نداد) گويم منال كه :
سخن دارم ز استادم نخواهد رفت از يادم
كه گفتا حل شود مشكل ولى آهسته آهسته
حال كه ماه ذوالقعده در پيش است رندان خدا يك اربعين به زندان مى نشينند , يعنى از اول آن تا دهم ذى الحجه اربعين كليمى دارند . و واعدنا موسى ثلاثين ليلة و أتممناها بعشرفتم ميقات ربه اربعين ليلة خواجه حافظ گويد :
سحرگه رهروى در سرزمينى
همى گفت اين معمى با قرينى
كه اى صوفى شراب آنگه شود صاف
كه در شيشه بماند اربعينى
و پيش از وى نظامى گفته است :
جثه خود پاك تر از جان كنى
چون كه چهل روز به زندان كنى
مرد به زندان شرف آرد بدست
يوسف ازين روى به زندان نشست
رو به پس پرده و بيدار باش
خلوتى پرده اسرار باش
هر چه خلاف آمد عادت بود
قافله سالار سعادت بود
و اين بنده گفته است :
بزداى زنگ و رنگ جام جهان نما را
تا بر تو عرضه دارد اسرار ماسوا را
يك اربعين به زندان بنشين تا بيابى
خير كثير حكمت هم درد و هم دوا را
المى كه موجب عدم وصول به فيض مى گردد جز تعب حب دنيا نيست , و پيدا است كه صديق ما آن جمله را از تواضع و هضم نفس و كثرت سوز و بى تابى و التهاب به خود نسبت داده است , وگرنه :
آن كس كه ز كوى آشنائيست
داند كه متاع ما كجائيست
مناسب است كه براى حسن ختام اين رقعه كه صدور تقرير و تحرير آن در ليله يكشنبه 25 شوال المكرم 1389 ه . ق مطابق 14 / 10 / 1348 ه . ش كه به روايتى مصادف با شب شهادت امام بحق ناطق , كشاف حقائق , رئيس مذهب فرقه حقه اماميه ابو عبدالله جعفر صادق عليه السلام است تقدير شد , سخنى از آن ولى الله اعظم كه عبدالوهاب شعرانى متوفى 973 ه . ق در طبقات كبرى آورده است نقل كنيم[ : ( كان عليه السلام يقول : أوحى الله الى الدنيا أن اخدمى من خدمنى , و أتعبى من خدمك]( .
قم حسن حسن زاده آملى
14 / 10 / 1348 ه . ش