صوفی کیست ؟
به طور کلی اگر معنی تصوف و صوفی عالمان ربانی هستند که دارای مقام معرفت الله و تخلق به اخلاق الله و تهذیب نفس به عبادت و ریاضت و مجاهده است، و مخالفت هوای نفس و تزکیه ی روح و پاک ساختن دل از عشق و محبت ما سوی الله، و هدایت و تربیت خلق به معرفت و خداشناسی و اخلاق حسنه و علم و عمل خالص و ذکر و فکر در اسما و اوصاف الهی است ، و ترک شهوات حیوانی و فضولات دنیوی و احسان و خدمت بی ریا به خلق است ، و در دستگیری از بیچارگان و اعانت مظلومان و ارشاد گمراهان وادی توحید و خداشناسی است، به حقیقت آنان شاگردان عالی مدرسه ی انبیا و این طریقه ی قرآن و مدرسه ی قرآن است که خلق را بر آن دعوت فرموده و پیروی حقیقی چون اصحاب صفه چون رسول اکرم و اوصیای اوست - صلوات الله علیهم اجمعین.
لیکن باید دانست که مصداق تصوف و صوفی و عارف بالله به این معنی نادری را در دوران عالم می توان یافت مانند زید و اویس قرن و کمیل و میثم و خواجه ربیع و ابوبصیر و هشام حکم و پسر ادهم و امثالهم در زمان ابونصر و ابوعلی و ابولحسن و ابوسعید ابوالخیر و خواجه طوسی و محیی الدین و عارف رومی و سنایی و حافظ و سعدی و شیخ اشراق و صدرا و فیض و حکیم سبزواری بوده اند، و یا اینان خود از آن عارفان و صوفیان صفایند.
اما امروز که اثری از آن عالمان عارف صاحب سرّ امام کمتر یافت می شود ، خدای ما را به آن خداپرستان واقعی ره نماید و به مقام شامخ آنان برساند که آنان انسان حقیقی و خضر و موسای عقل و زنده به آب حیات معرفت الله اند.
و اگر معنی صوفی و تصوف عبارت از ادعای دروغین مقام ولایت است و نیابت خاصه به هوای نفس و حب ریاست و خرقه بازی و سالوسی و ریا و دکان داری و فریب دادن مردم ساده لوح ( در عین حال مشتاق معارف حقه ) و تشکلات و امور موضوعه موهوم و القاء اوهام و تخیلات بر مردم زودباور به ادعای کرامت دروغ که عارف به راستی گوید:
تا بالنتیجه از لذات حیوانی و شهوت دنیوی کاملا برخوردار گردند و به افسون و فریب جمعی را گرد خود به نام فقر و درویشی و ارشاد جمع کرده و دکانی از آیات و اخبار عرفانی و گفتار نظم و نثر بزرگان حکما و علمای ربانی باز کنند و حرف مردان خدا را بدزدند برای متاع دکان خود ، چنان که عارف قیومی ملای رومی میفرماید :
و آه و ناله های شیطانی و نفس های سرد بی حقیقت کشیدن و خلسه و رعشه ی ریا و خودنمایی برای آنکه در دل های مردم ساده دل جای گرفته و از دنیای آنان بهره گیرند و بر آنان به افسون و نیرنگ ذکر قلبی و سخنان ذوقی القا کنند و از آخرت و مقامات اولیا و مراتب سعادت روحانی سخن گویند و خودشان جز سعادت مادی و لذات فانی بدن دنیوی به جایی معتقد نباشند.
دائم به فکر آنکه ثروتمندی را به دام آرند و از مال او و ارادت او تمتع و اعتباری یابند ، و در مریدان هیچ تاثیر کمال نفس و صفای روح و خداپرستی و خداشناسی و تقوی نداشته ، بلکه تنها بر عونت و خودپسندی و ریاکاری و کبر و نخوت آنها بیفزاید و مردم را از استعداد فطری توحید و شوق ذاتی معرفت الله خارج کرده و به وادی ضلالت و راه ریا و سمعت بکشند. این گونه صوفی در هر دوره بسیار بوده و هستند (( ضعف الطالب و المطلوب )).
گر این است معنی صوفی صد نفرین حق بر این مردم باد که بدنام کننده ی نکونامان عالمند. و از حدیث حضرت علی علیه السلام در اصول کافی در بیان تقسیم علما به علمای حقیقی متقی خداپرست مخالف هوای نفس که هادی و خیرخواه و خدمتگزاران معنوی خلقند و دیگر علمای ظاهری مدعی ریاکار و مجادل و ریاست طلب و طلب جاه و جلال دنیوی که مضلّ و گمراه کننده مردم اند ، این دو معنی را که در تصوف گفتیم به خوبی توان دریافت.جعلنا الله من العلماء العالمین الربانیین و اعاذنا الله من شر شیاطین الجن و الانس اجمعین بجاه محمد و آله الطاهرین.
منبع: نامه ها برنامه ها