هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
هفت شهر عبارتند از: 1-طبع، 2-نفس، 3-قلب، 4-روح، 5-سرّ، 6-خفی، 7-اخفی
از آن جهت که نفس ناطقه ی انسانی است که " النفس فی وحدتها کل القوی " مبدا حرکت و سکون است ،طبع گفته اند.
به اعتبار مبدئیت آن برای ادراکات جزئیه ، نفس گفته اند.
به لحاظ مبدئیت آن برای ادراکات کلیه تفصیلیه ، قلب گفته اند.
به اعتبار حصول ملکه بسیطه که خلاق تفاصیل ادراکات کلیه است ، روح گفته اند.
به اعتبار فنای آن در عقل فعال ، سرّ گفته اند.
به اعتبار فنای آن در مقام واحدیت،خفی گفته اند.
به اعتبار فنای آن در مرتبه احدیت ، اخفی گفته اند.
این هفت مرتبه ی نفس در اصطلاح عارفین است.حکما نیز گفته اند که نفس را هفت مرتبه است:1-عقل هیولانی، 2-عقل بالملکه، 3-عقل بالفعل، 4-عقل مستفاد، 5-محو، 6-طمس، 7-محق.
به اعتبار آنکه قابل تحصیل کمالات است،عقل هیولانی گفته اند.چون یک سلسله معقولات اولی و علوم اولیه را حاصل کرده است که بدانها میتواند معقولات ثانیه و علوم مکتسبه را کسب کند ، عقل بالملکه گفته اند.چون از راه اکتساب به فکر یا حدس، اقتدار بر استحضار معقولات ثانیه و علوم مکتسبه پیدا کرد که هرگاه بخواهد بالفعل استحضار و استنباط کند تواند، آن را عقل بالفعل گویند.
به اعتبار حضور و حصول خود آن علوم و عقول مکتسبه عندالنفس که کمال اویند ، عقل بالمستفاد است که از عقل فعال مخرج نفوس بشری از درجه ی عقل هیولانی به درجه ی عقل مستفاد استفاده شده است.
محو مقام توحید افعالی است.
طمس مقام توحید صفاتی است.
محق مقام توحید ذاتی است . لا اله الا الله وحده وحده وحده.
از جناب سرور اولیا امیرالمومنین علی علیه السلام است که فرمود : " اللهم نور ظاهری بطاعتک، وباطنی بمحبتک، وقلبی بمعرفتک ، و روحی بمشاهدتک ، و سری باستقلال اتصال حضرتک یا ذالجلال والاکرام."
برادرم! (( الطیبات للطیبین.))
منبع:نامه ها و برنامه ها