چشم ما دیده ی خفاش بود ور نه تو را پرتو حسن به دیوار و دری نیست که نیست
معلم ثانی فارابی فرموده : " همچنان که روشنی در میان دیدنی ها ، نخستین برترین و هویداترین آنهاست و دیگر دیدنیها به وی دیده میشود و او سبب است که رنگها دیده می شوند ، و واجب است هرچه روشنی تمام تر و بزرگتر باشد ، دیدن دیده مر وی را نیز تمام تر باشد و می بینیم امر به خلاف این است. زیرا روشنی هرچه بزرگتر شد دیدن ما وی را ناتوان تر می گردد. این امر از پوشیدگی و کوتاهی روشنی نیست. چه اینکه وی خودش در هویدایی به غایت است ولیکن چون به کمال است نور چشم ها را می رباید و دیده ها در دیدن وی سرگردان می شوند .
همچنین است سنجش سبب نخستین ، خرد نخستین و حق نخستین با خرد ما که خرد ما از یافتن آنها ناتوان است ، نه از این روی که کوتاهی از آنهاست و نیز دشواری یافتن خرد ما آنها را از روی دشواری آنها در وجودشان نیست. بلکه از ناتوانی خرد ما و دشواری یافتن اوست که آنها را نارسا در خویش می یابد."
ان لله سبعا و سبعین حجابا من نور ، الخ وفی روایته سبعمائه حجاب و فی اخری سبعین الف حجاب. روایات درباره حجاب به این معنی بسیار است و این خود لطیفه ای شگفت است که نور حجاب باشد. زیرا نور باید رفع حجاب کند.اما روایات فرمودند "یا خفیا من فرط الظهور"
چشم ما دیده ی خفاش بود ور نه تو را پرتو حسن به دیوار و دری نیست که نیست
منبع : نامه ها و برنامه ها