اينجانب اكثر اشعار ديوان منسوب به امير عليه السلام را از ديگران يافته است و همه را با ذكر ماخذ و مصادر در تكمله منهاج البراعه آورده است....
اينجانب اكثر اشعار ديوان منسوب به امير عليه السلام را از ديگران يافته است و همه را با ذكر ماخذ و مصادر در تكمله منهاج البراعه آورده است.
بسيارى از اشعار ديوان بيان روايات مروى از آن جناب است كه ديگران به نظم در آوردند و چون مضمون آنها از امير عليه السلام است اشعار را به آن حضرت نسبت داده اند مثل ابيات (يا حار همدان من يمت يرنى الخ) كه سيدحميرى قول امير عليه السلام به حارث همدانى را به نظم آورده است، و اصل خبر را شيخ مفيد در مجلس اول امالى خود نقل كرده است، و پس از نقل خبر گفت: (قال جميل بن صالح و انشدنى ابو هاشم السيد الحميرى الخ).
و از آن جمله است اشعار بسيارى در ديوان كه نصايح امام به فرزندش امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام كه وصاياى آن جناب را به سبطين به نظم در آوردند و از اينروى اشعار به خود آن حضرت انتساب داده شد. علاوه اينكه سبك اشعار از حيث بلاغت و فصاحت نسبت به ديگر كلمات امير عليه السلام چون خطب و رسائل و حكم نهج و غير آن بسيار متفاوت است و سست به نظر میآيد، ظاهرا بايد گفت رجزهايى كه از آن حضرت نقل شده است اسناد آنها به آن جناب خالى از قوت نيست كه سيرت ابطال عرب در ميدان مبارزه اين بود. بسيارى از اشعار (على بن ابى طالب قيروانى) به آن جناب نسبت داده شده كه اشتراك در اسم موجب اين اشتباه شده است.
منبع: انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه
+ نوشته شده در پنجشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۸ ساعت 11:43 توسط سالک | نظرات
تجلیات حضرت حق
تجلیات حضرت حق
تجليات كه همان ظهورات است در لسان قرآن مجيد و روايات اهل عصمت و وحى كه در حقيقت مرتبه نازله قرآن و به مثابت بدن آن، و قرآن اصل و روح آنها است، تعبير به يوم شده است(كل يوم هو فى شأن)
اين تجليات و ظهورات، انفطار موجودات از ذات واجب تعالى و اشتقاق اين كلمات وجوديه از مصدرشان كه وجود واجب است مى باشد، و همگى قائم به اويند به نحو قيام فعل به فاعل و معلول به علت و فرع به اصل، كما يقال : انفطر النور من الشجر.
منبع: انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه
+ نوشته شده در شنبه بیست و یکم مهر ۱۳۹۷ ساعت 9:52 توسط سالک | نظرات
کار مسیحایی
کار مسیحایی
آن اسمى كه موجب ارتقاء و اعتلاى گوهر انسان است كه تا درجه درجه بجايى مى رسد كه در ماده كائنات تصرف مى كند همان اسم عينى است كه چون انسان به حسب وجود و عين به هر اسمى از اسماى الهيه كه كلمات كن او هستند متصف شود، سلطان آن اسم و خواص عينى او در او ظاهر مى شود كه همان اسم مى گردد، و آنگاه ديگران هم بكنند آنچه مسيحا مى كرد.
دم چو فرو رفت ها است
هو است چو بيرون رود
يعنى از او در همه
هر نفسى هاى و هواست
منبع: انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه