بيش از يك سال در روايات ليلة القدر زحمت كشيدم و آنها را از جوامع روايى فريقين جمع آورى كرده ام، و در فهم آنها بسيار فكر نموده ام، ولى آن نكته كه اصل بود ناگفته بماند و مشكل حل نشده بود؛ ...
بيش از يك سال در روايات ليلة القدر زحمت كشيدم و آنها را از جوامع روايى فريقين جمع آورى كرده ام، و در فهم آنها بسيار فكر نموده ام، ولى آن نكته كه اصل بود ناگفته بماند و مشكل حل نشده بود؛ مثلا با خود مى انديشيدم كه شبى در هند كه مشرقى ايران است، شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان و شب قدر بوده باشد و شب قبل آن در تهران، پس ليلة القدر واقعى كدام شب است كه إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ؟
به حضور استاد آية اللّه حاج شيخ محمّد تقى آملى رسيدم و كارم را درباره ليلة القدر بديشان ارائه دادم، و در فهم ليلة القدر ابراز حاجت نمودم و از ايشان مدد خواستم. در جوابم فرمودند: در آن روايتى كه امام صادق، جدّه اش فاطمه زهراء را ليلة القدر خوانده است دقّت كنيد. من اين حديث را در جوامع روايى نديده بودم، از اشارت استاد آملى حالت هيمانى شگفت به من روى آورد. نخستين بار همين معنى كه تازگى به عرض رسانده ام به ذهنم آمد، تا حديث را در تفسير فرات كوفى يافتم و از تدبّر در آن فيض فيّاض على الإطلاق فائض شده است ففاض ثم فاض.
منبع:هزار و يك كلمه، ج6، ص: 42