آقاى الهى قمشه اى استاد ما كه حقّا خودش را خوب ادب كرده بود، بد دهن نبود، گاهى از اين عارف نماها و درويش مسلكها ناراحت كه مى شد، مى گفت : اين ((خواهر نامردها! اين موپرستها و بوقعلى شاها و... )) كار را خراب كرده اند!....
آقاى الهى قمشه اى استاد ما كه حقّا خودش را خوب ادب كرده بود، بد دهن نبود، گاهى از اين عارف نماها و درويش مسلكها ناراحت كه مى شد، مى گفت : اين ((خواهر نامردها! اين موپرستها و بوقعلى شاها و... )) كار را خراب كرده اند!
بله آقا اين علوم استاد مى خواهد، درس خواندن لازم دارد. من يك موقعى از يكى از خيابانهاى تهران عبور مى كردم ، آقايى جلو آمد و گفت : جناب شيخ ، چند تا سؤ ال قرآنى دارم آيا جواب مى دهيد؟ گفتم : ايستادن كه صلاح نيست ، در حال راه رفتن حاضرم آن چه مى دانم بگويم ! شروع كرد به خواندن چند آيه از قرآن امّا با غلطهاى بى شمار و فاحش ! گفتم : آقاى عزيز آيات را صحيح نخوانديد، صحيح آن اين است كه من مى خوانم ! بلافاصله با حالت خاصى پرسيد: آقا ما الان كجا هستيم ؟! گفتم در فلان خيابان ! گفت : منظورم اين است كه در كدام منطقه جهان و در چه شهرى هستيم ؟! گفتم : يعنى چه ؟ خوب معلوم است در ايران و در تهران هستيم !! گفت : حالا اگر بگوييم : طهران يا تاهران فرقى مى كند؟ چه فرقى در واقع ايجاد مى شود؟ حالا آيات قرآن را هرگونه بخوانيم چه فرقى مى كند! گفتم : نه آقاى عزيز، الفاظ و معانى حدود خاصى دارند كه بايد آنها را رعايت كرد و چنين نيست كه شما مى گوييد.
در محضر استاد، ص 28 - 27.
مرد روستايى حافظ قرآن
آسيد مهدى قاضى ، آقازاده آقاى قاضى بزرگ استاد علامه طباطبايى مى فرمود: كه يك مرد روستايى بى سواد، شبى در امامزاده داوود تهران خوابيد و در خواب ديد كه به او مى گويند: نوشته هاى روى ديوارها را بخوان ، گفت : نمى دانم ، گفتند: بخوان ! صبح كه از خواب برخاست ، ديد قرآن را حفظ است ! در آن عوالم ، نمى دانيم چه خبر است . نابينايى كه قرآن را از حفظ مى خواند، در جواب كسانى كه به دروغ به او گفتند، اين آيه كه مى خوانى در قرآن نيست ، كتاب قرآن را برداشت و با انگشت آيه را نشان داد و گفت : مگر كورى ؟ نمى بينى ؟!
در محضر استاد، ص 46.
قرآن را حفظ كنيد
استاد فرمودند: دو تا طلبه آمدند پيش من ، يكى گفت : آقا من دارم ديوان شعر شما را حفظ مى كنم و يك مقدارى را هم حفظ كرده ام . به او گفتم برو قرآن حفظ كن ، حفظ كردن ديوان چه فايده اى دارد؟ گفت : چشم
در محضر استاد، ص 97.