پـس تـوبـه -بـراى دفـع ضـرر- و نـيـز پـشـيـمـانـى بـر انـجـام هـر فـعـل قـبـيـح يـا اخلال به واجب، لازم و واجب است، و از آنچه گفته شد -چنانكه پيداست- وجوب فورى بودن توبه نيز استفاده مى گردد.
ايـن كـه گـفـتـيـم: و نـيـز پـشـيـمـانـى بـر انـجـام هـر فـعـل قـبـيـح بـراى آن اسـت كـه گـنـاهـان صـغـيـره را نـيـز شـامـل شـود؛ زيـرا چـه بـسـا شـخـصـى مـعـتـرض بـگـويـد: اسـتـدلال شـمـا كـه در آن بـيـان گـشـت كـه توبه براى دفع ضرر، لازم است، ممكن است شامل گناهان صغيره نشود......
پـس تـوبـه -بـراى دفـع ضـرر- و نـيـز پـشـيـمـانـى بـر انـجـام هـر فـعـل قـبـيـح يـا اخلال به واجب، لازم و واجب است، و از آنچه گفته شد -چنانكه پيداست- وجوب فورى بودن توبه نيز استفاده مى گردد.
ايـن كـه گـفـتـيـم: و نـيـز پـشـيـمـانـى بـر انـجـام هـر فـعـل قـبـيـح بـراى آن اسـت كـه گـنـاهـان صـغـيـره را نـيـز شـامـل شـود؛ زيـرا چـه بـسـا شـخـصـى مـعـتـرض بـگـويـد: اسـتـدلال شـمـا كـه در آن بـيـان گـشـت كـه توبه براى دفع ضرر، لازم است، ممكن است شامل گناهان صغيره نشود.
عـلامـه، شـيـخ بـهايى قدس سره چنانكه در رياض السالكين آمده، مى فرمايد:
شـكـى نيست كه توبه، به وفور واجب است، چه گناهان به منزله سمومى هستند كه به بـدن آسـيـب و ضـرر مـى رسـانـنـد، و چنانكه بر كسى كه سم خورده لازم است مبادرت به استفراغ نمايد تا بدن در شرف مرگ خويش را نجات دهد، بر گناهكار نيز واجب است كه بـه تـرك گـنـاه مـبـادرت ورزد تـا ديـن خـود را كه در شرف تباهى است رهايى بخشد، و البـتـه خـلافى در اصل وجوب توبه، به دليل سمع نيست، چه بدان صريحا در قرآن امر شده و بر تركش وعيد آمده است كه خداى تعالى مى فرمايد:
اى مـؤ مـنـان! بـه سـوى خـداى، تـوبـه كـنـيد؛ توبه اى نصوح و نيز فـرمايد. و آن كه توبه نكند از ستمكاران باشد وليكن خلاف در آن است كـه آيـا تـوبـه، بـه دليـل عـقـل نـيـز واجـب اسـت يـا خـيـر. مـعـتـزله آن را بـه دليل وجوب دفع ضرر عقاب، به عقل واجب دانسته اند.
چنانكه پيداست اين دليل عقلى، دلالتى بر وجوب توبه از گناهان صغيره براى كسى كه از گناهان كبيره اجتناب مى ورزد، ندارد.
از ايـن روسـت كـه بـهـشـمـيـه بـر آن رفـتـه انـد كـه تـوبـه ، تـنـهـا بـه دليـل سمع واجب است و عقلا دليلى بر آن موجود نيست. البته مى توان گفت كه پشيمانى بـر فـعـل قـبـيـح، مـقـتـضـاى عـقـل سـليـم اسـت كـه هـر دو قـسـم را شامل است.
مـعـتـزله به صراحت، فوريت وجوب توبه را معتقدند و چنين مى گويند كه حتى اگر يك ساعت به تاخير افتد، اين خود گناهى ديگر باشد كه توبه از آن نيز لازم است؛ چنانكه اگر گناه كبيره باشد و توبه، ساعتى به تاخير افتد، دو گناه كبيره انجام شده است. مـتـكـلمـيـن اماميه نيز بر وجوب فوريت توبه معتقدند، ليكن چنين تفصيلى كه معتزله بيان نموده اند، در كتب كلامى ايشان ديده نمى شود.