این کمترین حسن حسن زاده طبری آملی گوید:
در صبح روز شنبه نهم ذی الحجه1387 ه ق (روز عرفه) به امتثال دستوری که از استادم علامه طباطبایی صاحب تفسیرعظیم المیزان –روحی فداه- اشتغال داشتم ...........
این کمترین حسن حسن زاده طبری آملی گوید:
در صبح روز شنبه نهم ذی الحجه1387 ه ق (روز عرفه) به امتثال دستوری که از استادم علامه طباطبایی صاحب تفسیرعظیم المیزان –روحی فداه- اشتغال داشتم و در مراقبت و توجه تام نشسته بودم واقعه ای به من روی آورد که صدایی شدیدتر از رعد های قوی سهمگین به گوشم خورد فهمیدم که حالتی به من دست داد بحمدالله هیچ ترس و هراسی به من روی نیاورد ولی همه بدنم مثل کسی که سرمای سخت بر او مستولی شده میلرزید جهان را روشن و به رنگ بنفش میدیدم در این حال سوره مبارکه انبیا را به من نمودند و به روی من گشودند و من آن را تلاوت میکردم پس از برهه ای از زمان از آن حال باز آمدم و از کثرت وجد و سرور و ذوق بسیار گریستم و تا چندین روز بی تابی شگفتی داشتم
منبع: واقعه دوم از کتاب عظیم انسان در عرف عرفان حضرا علامه حسن زاده آملی – روحی فداه-