آن كه صدر المتالهين در دامن گفتار بالا فرمود سخنى سخت استوار است , و آن را در نزد آن كس كه وادى تحقيق را سپرى كرده است قدر و قيمت بسيار است . و گراميتر از آن اين كه افاده فرموده :
((مبادا به بينش كوتاهت گمان برى كه مقاصد و اصطلاحات و كلمات مرموز اكابر اهل عرفان , خالى از برهان و از قبيل گزافهاى تخمينى و تخيلات شعرى است , اين اكابر بيرون از چنين پندارند .......
آن كه صدر المتالهين در دامن گفتار بالا فرمود سخنى سخت استوار است , و آن را در نزد آن كس كه وادى تحقيق را سپرى كرده است قدر و قيمت بسيار است . و گراميتر از آن اين كه افاده فرموده :
((مبادا به بينش كوتاهت گمان برى كه مقاصد و اصطلاحات و كلمات مرموز اكابر اهل عرفان , خالى از برهان و از قبيل گزافهاى تخمينى و تخيلات شعرى است , اين اكابر بيرون از چنين پندارند . عدم تطبيق كلامشان بر قوانين صحيح برهانى و مقدمات حق حكمى , ناشى از قصور ناظران و قلت شعورشان به فهم كلمات آنان و ضعف احاطه ايشان بدان قوانين است , و گر نه مرتبه مكاشفه آنان در افاده يقين , فوق مرتبه براهين است . بلكه برهان در اشيايى كه سبب دارند سبيل مشاهده است زيرا كه سبب برهان ذى سبب است , و در نزد ارباب حكمت مقرر است كه علم يقينى به امورى كه سبب دارند حاصل نمى شود مگر از جهت علم به سبب آنها , پس چگونه روا بود كه مقتضى برهان مخالف موجب مشاهده باشد ؟ و اين كه در كلام بعضى آمده است كه اگر عارفان را به برهان تكذيب كنى , آنان تو را به مشاهده تكذيب مى كنند , معنى آن اين است كه اگر بدانچه اسم برهان بر آن نهادى آنان را تكذيب كنى يعنى اين كه نام برهان بر آن نهادى در حقيقت برهان نيست و گر نه برهان حقيقى مخالف شهود كشفى نيست .
منبع : قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند