گروهى از پيشينيان منكر قصد و تدبير شدند در مخلوقات , و پنداشتند هر چيز به عرض و اتفاق پديد آمده است , و از حجتها كه آورده اند اين آفات و آسيبهاست كه بر خلاف متعارف و عادت پديد مى آيد مانند انسان ناقص الخلقه , يا آن كه انگشتى افزون دارد , يا خلقى زشت و سهمگين بر خلاف معتاد , و دليل آن شمردند كه هستى اشياء بعمد و اندازه نيست بلكه بالعرض است هر چه پيش آيد .....
گروهى از پيشينيان منكر قصد و تدبير شدند در مخلوقات , و پنداشتند هر چيز به عرض و اتفاق پديد آمده است , و از حجتها كه آورده اند اين آفات و آسيبهاست كه بر خلاف متعارف و عادت پديد مى آيد مانند انسان ناقص الخلقه , يا آن كه انگشتى افزون دارد , يا خلقى زشت و سهمگين بر خلاف معتاد , و دليل آن شمردند كه هستى اشياء بعمد و اندازه نيست بلكه بالعرض است هر چه پيش آيد .
و ارسطا طاليس آنها را رد كرد و گويد آن كه بالعرض است يكبار است كه از دست طبيعت بيرون شده براى عوارضى كه طبيعت را عارض مى گردد و آن را از راه خود باز مى دارد و به منزلت امور طبيعى نيست كه بر يك روش باشد , و تو اى مفضل انواع حيوان را ديده اى كه بيشتر بر اين مثال اند و صورت واحد دارند . و , انسان با دو دست و دو پا و پنج انگشت متولد مى شود مانند قاطبه ديگران و آن كه بر خلاف اين باشد براى آفتى است در رحم يا در ماده كه چنين از آن تكون يافته چنانكه در صناعات اتفاق مى افتد , قصد صنعتگر آن است كه درست بسازد اما در وسايل و آلات كار او نقصى پيش مى آيد , و مانند اين در اولاد حيوان نيز اتفاق افتد براى اسبابى كه گفتيم و فرزند ناقص يا زايد و خارج از قاعده معتاد مى آورند اما بيشتر صحيح و بى آفت اند , همچنانكه در اعمال صنعتگران , اين گونه اتفاق دليل آن نيست كه اين صنع صنعتگر نداشت و بى صاحب و مهمل بود , همچنين عوارض افعال طبيعيه موجب آن نيست كه همه را بالعرض و اتفاق گوييم . اين بود بيان طريق وحدت صنع در اثبات صانع يكتا كه از معلم اول ارسطا طاليس در حديث مذكوره آمده است , و در حكايت آن به نقل عبارت جناب استاد علامه شعرانى شرف الله نفسه تبرك جسته ايم . حال گوييم :
اگر مثلا سيلى گران از فراز كوهى سرازير شده است و درخت تنومندى را ريشه كن كرده است كه در مسير سيل ناگهان به خرسنگى گير كرده است و به صورت پلى در آمده است , اين عرض و اتفاقى است كه يكبارگى است نه اينكه هميشگى بوده باشد , اما وحدت صنع و تقدير و تدبير نظام احسن عالم و آدم هميشگى است .
نظر بلند ارسطو به امضاى امام صادق عليه السلام در حديث بالا چنين است : اتفاقى و عرضى يكبارگى است , صنع نظام هستى هميشگى است و , صنع هميشگى را صانعى مقدر و مدبر بايد , پس وحدت صنع نظام هستى را صانعى مقدر و مدبر بايد و اين خود برهان صريح قياس منطقى است كه گراميترين بخش دانش ترازوست .
منبع : قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند