مهاجرت از دارالعلم تهران به قم
در سال ۱۳۴۲ هجري شمسي به قصد اقامت در قم ، تهران را ترک گفته و پس از ورود به قم، آغاز به تدريس معارف حوزوي و فنون رياضي نمود. ......
مهاجرت از دارالعلم تهران به قم
در سال ۱۳۴۲ هجري شمسي به قصد اقامت در قم ، تهران را ترک گفته و پس از ورود به قم، آغاز به تدريس معارف حوزوي و فنون رياضي نمود.
بارقه اي الهي
نکته اي که در دوران تحصيل و پس از آن در سيره و شيوه زندگي ايشان مشاهده مي گردد، توجه به لطف خداوند، توکل و استعانت از فضل پروردگار است. خودش مي نويسد: در سن چهارده سالگي به فضل پروردگارم بارقه مشرقيه الهيه و شهاب قبسي به من رسيد که به اقتضاي عين ثابته ام مطلوب من بود، اين بارقه همانند نوري پيش رويم شتافته، مرا به کسب معارف الهي راهنمايي و به تخلّق به اخلاق ربوبي ترغيب و به تأدّب به آداب انساني تحريض مي کرد و مرا به فرار و انزجار از آيين هاي تباه و پست تحريص مي نمود. ايشان متذکّر مي گردد: زماني شبهات گوناگون بر من روي مي آورد و از تطبيق مسايل عرفاني عاجز مانده بودم و از کثرت فکرت به فرسودگي مبتلا گشته بودم ولکن در درس ها حاضر مي شدم و از خويش ابراز نمي کردم، تنها چيزي که مرا از اين ورطه هولناک هلاک رهايي بخشيد لطف خدا بود، سرانجام بارقه هاي الهي چون نجم ثابت بر آسمان دل طارق آمد و در پناه ربّ ناس از وسواس خنّاس نجات يافتم.
اشتياق به آموختن
علامه حسن زاده از همان آغاز فراگيري تا رسيدن به مراحل عالي علمي و معرفتي نوعي شور، شوق، اشتياق و علاقه وافر را در خود به شکوفايي رسانيده بود. استاد حسن رمضاني از مشاهير شاگردان علامه حسن زاده مينويسد: به خاطر همين عشق پيوسته و لازمي که حضرت استاد نسبت به علم داشته است همواره تحت هر شرايطي که بوده است در مسير کسب آن از بذل هيچ گونه کوششي و تلاشي دريغ نکرده است تا پايه اي در راه طلب دانش مجاهده کرده که اگر بخواهيم عينيت جامعيت حوزه هاي علميه قديم و اصيل عالم اسلام را که در تمام علوم و فنون رايج زمان خويش صاحب نظر بوده اند، مشاهده کنيم بدون اغراق بايد به سراغ ايشان برويم. خود علامه در اين باره مي گويد:
منم آن تشنه دانش که گر دانش شود آتش / مرا اندر دل آتش همي باشد نشيمنها
اهتمام و جديت
يکي از خصالي که در زندگي علمي و آموزشي علامه حسن زاده مشاهده مي گردد و آثار متعددش در عرصه هاي گوناگون و نيز اعتراف استادانش مؤيّد آن است، همّت بلند، کوشش مداوم و تحمّل مشقات در اين مسير مي باشد، مرحوم شعراني در اجازه روايي که براي علامه حسن زاده صادر نموده، يادآور شده است: بيست سال بلکه بيشتر او را آزمودم و امتحان نمودم. در اين مدت در او چيزي جز جد و اجتهاد نديدم.
او را به حق مي توان استوانه اي از تلاش و همت در راه تحصيل و کسب فنون و علوم مختلف دانست، استاد حسن زاده متذکر مي گردد: روزي مرحوم ناصح به اين کمترين گفت که در جلسه اي که استاد شعراني تشريف داشت به مناسبتي سخن از دانش، پژوهش و درس خواندن و اهتمام به تحصيل به ميان آمد استاد شما را ضرب المثل قرار داد و به حضّار گفت: درس خواندن را از فلاني ياد بگيريد.
اين علامه ذوفنون عقيده دارد شاگرد بايد تا حدودي قوانين حساب و هندسه را فرا گيرد زيرا اينها در تعديل و تقويم ذهن، فکر و قلم و بيان تأثيري بسزا دارد. خود به اين شيوه ملتزم بود: اکثر کتابهايي را که مي خواندم، مباحثه نيز مي کردم، کفايه را يک ساعت به اذان صبح مانده، اسفار يا مکاسب يا جواهر را پيش از صبح (بين الطلوعين) و اشارات را ساعت يک بعدازظهر مباحثه مي کرديم.
قدردان استادان
علامه حسن زاده آملي بر اين باور بوده و هست که براي فراگيري مباني و مفاهيم علوم و رسيدن به تبحّر لازم در معارف ديني و علمي مراجعه به استاد دانشور و متخصص هر فن و دانشي لازم مي باشد ايشان مي گويد: براي طالب کمال، استاد کامل خيلي دخيل است، آن مفاتيحي که از استاد عائد شاگرد مي شوند، آن کُدهايي که از استاد استفاده ميکردند، آن اصول و امّهاتي که از استاد به دست مي آيند اهميت بسزا دارند.
علامه حسن زاده آملي بر اين باور بوده و هست که براي فراگيري مباني و مفاهيم علوم و رسيدن به تبحّر لازم در معارف ديني و علمي مراجعه به استاد دانشور و متخصص هر فن و دانشي لازم مي باشد ايشان مي گويد: براي طالب کمال، استاد کامل خيلي دخيل است، آن مفاتيحي که از استاد عائد شاگرد مي شوند، آن کُدهايي که از استاد استفاده ميکردند، آن اصول و امّهاتي که از استاد به دست مي آيند اهميت بسزا دارند.از نکته هاي ديگر اين که ايشان در برخورد با اساتيد روشي توأم با ادب و احترام و قدرداني را بروز مي داد، شبي مرحوم الهي قمشه اي به ايشان گفته بود: شما خير مي بينيد، پرسيده بود از چه جهت، وي پاسخ داده بود: شما را نسبت به اساتيد بسيار مؤدّب مي بينم، استاد حسن زاده پس از نقل اين موضوع ميگويند: آري من هيچ گاه نزد اساتيدم يک زانو يا چهارزانو ننشستم و به ديوار تکيه نمي دادم و خيلي با ادب و احترام مي پرسيدم و در حضور و غيابشان وظيفه شاگردي را بيش از حدّ وظيفه پدر و فرزندي مراعات مي نمودم.
در جايي پس از ذکر نام آن ستارگان معرفت مي گويد: به خدا سوگند قلم و زبان به اداي شکر معشار نيکي هايي که اين مشايخ عظام در حق ما نموده اند وافي نيست اگرچه علّة العلل ربّ العالمين است.شاگردان و آشنايان از فروتني زايدالوصف استاد خويش درشگفتند، وقتي در منزل به ديدنش مي روند، خود شخصاً به پذيرايي از آنان مي پردازد و به هنگام خداحافظي با پاي برهنه آنان را بدرقه مي کنند، اين شگفتي مراجعين را به شيفتگي و اشتياق وا مي دارد يکي از شاگردانش مي گويد پس از اين ملاقات ها ارادات قلبي خود را نسبت به ايشان احساس کردم و به تدريج ارادت قلبي من به شيفتگي انجاميد.
توصيههايى از علامه حسنزاده آملى
دهان روح و تن
انسان دو دهان دارد: يکى گوش که دهان روح او است و ديگر دهان که دهان تن او است. اين دو دهان خيلى محترماند. انسان بايد خيلى مواظب آنها باشد. يعنى بايد صادرات و واردات اين دهنها را خيلى مراقب باشد. آنهايىکه هرزه خوراک مىشوند، هرزه کار مىگردند. کسانى که هرزه شنو مىشوند، هرزه گو مىگردند.
وقتى واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پليد و کثيف مىشود. يعنى قلم او هرزه و نوشتههايش زهرآگين خواهد داشت. حضرت وصى، اميرالمؤمنين، عليه السلام فرمود: عمل نبات است و هيچ نبات از آب بىنياز نيست و آبها گوناگوناند. هر آبى که پاک است، آن نبات هم پاک و ميوهاش شيرين خواهد بود; و هر آبى که پليد است، آن نبات هم پليد و ميوه او تلخ است.
خود عمل، حاکى است که از چه آبى روييده شده است.
وقت اندک و کار بسيار
بدان که بايد تخم و ريشه سعادت را در اين نشأ، در مزرعه دلتبکارى و غرس کنى. اينجا را درياب، اينجا جاى تجارت و کسب و کار است; و وقت هم خيلى کم است. وقتخيلى کم است و ابد در پيش داريم. اين جمله را از اميرالمؤمنين عليه السلام عرض کنم، فرمود: «ردوهم ورود الهيم العطاش» ; يعنى شتران تشنه را مىبينيد که وقتى چشمشان به نهر آب افتاد چگونه مىکوشند و مىشتابند و از يکديگر سبقت مىگيرند که خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پيغمبر و جوامع روايى که گنجهاى رحماناند اين چنين باشيد. بياييد به سوى اين منبع آب حيات که قرآن و عترت است. وقتخيلى کم است و ما خيلى کار داريم. امروز و فردا نکنيد. امام صادق عليه السلام فرمود: «اگر پرده برداشته شود و شما آن سوى را ببينيد، خواهيد ديد اکثر مردم به علت تسويف، به کيفر اعمال بد اينجاى خودشان مبتلا شدهاند .» تسويف يعنى سوف سوف کردن، يعنى امروز و فردا کردن، بهار و تابستان کردن، امسال و سال ديگر کردن. وقت نيست، و بايد به جد بکوشيم تا خودمان را درستبسازيم.
در عرصه پژوهش
معني واقعي عشق به علوم و معارف و کتاب و تحقيق در آثار وجوديشان از قبيل تدريس و تصنيف مشاهده مي شد.
موارد ذيل در تلاش هاي پژوهشي و کارهاي تحقيقاتي علامه حسن زاده قابل مشاهده است:
1ـ تکيه بر قواعد برهاني و عقلي: در پژوهش هاي کلامي در اقتفا به شيخ مفيد و شيخ طوسي بر قواعد برهاني و عقلي تکيه دارد. اگر روايتي قطعي الصدور نباشد آن را کنار مي نهاد و صرفاً امور معتبر، موثق و استوار را قبول مي کرد.
2ـ اجتناب از تکيه بر عرف و سخن عوام در تحقيق: علامه حسن زاده تأکيد مي نمايد: سعي کرديم از مسايل خطابي، عرفي و استحساني برکنار بوده باشيم چرا که عقيده، عَقد است، دل بستن است، دل دادن است و همه اين همه به برهان نياز دارد و به استحسان و امثال آن کار درست نمي شود. اين که بيائيم و بگوئيم چون بروج آسماني دوازده تاست پس بايد تعداد ائمه دين نيز به همين ميزان باشد، عقيده استوار نمي گردد.
3ـ حقيقت طلبي در پژوهش: در برابر عدّه اي که تلاش تحقيقي را همچون کارهاي بازاريان مي دانند ومي گويند بايد محقق بر اساس کسادي و رونقي متاعي تصميم بگيرد، علامه حسن زاده صرفاً به حقايق توجه دارد و حاضر نيست اين حقيقت طلبي را با چيز ديگري معاوضه نمايد،در هر شرايطي براي کشف حقايق اهتمام مي ورزد و درهايي را به روي علاقه مندان مي گشايد، در واقع بدون هيچ قيد و شرطي در جستجوي حقيقت است.
4ـ برداشت کم و بازده زياد: مشي علمي علامه حسن زاده بدين گونه است که به رغم برخورداري از تسهيلات اندک، کارهاي مهمي به جامعه عرضه نموده است. ايشان در تهران به دليل مشکلات مالي، همسر و فرزندان را به شهرستان مي برد و در يک اتاق کوچک و ساده به کار علمي و تحقيقي مي پرداخت. اتاقي که يک چراغ خوراک پزي داشت که هم آن را در زمستان گرم مي کرد و هم براي طبخ غذا از آن استفاده مي شد! او با اين روش به علاقه مندان ثابت نمود مي توان کارهاي بزرگ را حتي با امکانات ناچيز انجام داد. اين باور کليد توفيق نسل دانش طلب امروز ايران است.
5 ـ دفاع از قرآن و عترت در برابر مخالفان: کوشش علامه حسن زاده در تأليف آثار بر اين است که از حقايق قرآني دفاع کند و از اهل بيت و سيره و سخن آنان صيانت نمايد. جرجي زيدان عيسوي مذهب گفته بود، نمي توان مطالب موجود در نهج البلاغه را به حضرت علي(ع) منسوب دانست و سيد رضي و سيد مرتضي که هر دو اديب بودند اين مطالب را نوشتند و براي ترويج کتاب خود، آن را به امام اول شيعيان نسبت دادند علامه حسن زاده از اين ادعا به شدت ناراحت گرديد و بر آن شد تا مصادر و مأخذ خطب و رسايل حضرت علي(ع) را که قبل از سيد رضي ساليان متمادي در دست مردم بود، فراهم آورد و ذکر کند تا جايي براي توهم و ترديدهايي اين گونه نباشد. تکمله منهاج البراعه و کتاب صادر و مأخذ نهج البلاغه در اين ارتباط نوشته شده است.
6ـ اغتنام از فرصت هاي مقتضي: علامه حسن زاده براي تحقيق، پژوهش و کاوش در آثار و انديشه هاي بزرگان از لحظات گوناگون زندگي بهره مي گيرد ، يکي از شاگردانش نوشته است يک بار وقتي به درب منزل استاد رفتم، آقازاده درب را گشودند و چون استاد به بيرون منزل تشريف آوردند ديدم قلمي در دست ايشان بود که نشان مي داد از هر فرصتي استفاده مي نمايد، آن روز مصادف با ششمين روز، از ماه مبارک رمضان بود و استاد بادهان روزه و ايام تعطيلي دست از کار تحقيقي نکشيده بود زيرا ذائقه پژوهش تعطيل بردار نمي باشد.
7ـ توجه به مسايل عيني: از آفات متداول در امر تحقيق اين است که آدمي به کتابها اکتفا کند و ارتباطش با موضوع علم قطع گردد يعني از همان پديده عيني که محقق قصد دارد آن را بفهمد يا بهتر درک کند، اعراض نمايد. روش علامه حسن زاده آن است که با هر موضوعي که ذهن شان به آن درگير شده است رابطه اي مستقل از گفته هاي اين و آن و به صورت عيني و ملموس ايجاد کند. در درس هاي قبله و عيون مسايل نفس، ايشان چنين شيوه اي را پيش گرفته است. استفاده از روش هاي رياضي و تئوري بطلميوسي سماوات با روشني و رواني اعجاب بر انگيزي براي تعيين قبله از تلاش هاي عيني علامه حسن زاده است که در عين حال اعتماد به نفس ايشان را نشان مي دهد.
8 ـ گره گشايي از مباحث مشکل فلسفي و عرفاني: علامه حسن زاده در مسير تأليف و تحقيق به تلاش هايي روي آورده که به نحوي گرهي از مبحثي بگشايد و براي خوانندگان راهگشا باشد، کتاب فصوص الحکم را با توجه به چندين نسخه به دقت تصحيح و مقابله نموده و از آغاز تا انجام مطالب سودمندي در گشودن مشکلات و حل معضلات آن، به رشته نگارش درآورده اند، علامه حسن زاده کتاب تمهيد القواعد را نخست در محضر استاداني بزرگ چون علامه طباطبايي فرا گرفت و وقتي مشاهده کرد مطالبي غامض در آن وجود دارد با توضيحاتي به صورت حواشي ارزنده، دشواريهاي آن را بر طرف کرد.
9ـ جلوگيري از تصحيفات و تحريفات: از ديگر محورهاي تحقيقي و شيوه هاي پژوهشي علامه حسن زاده اين است که از غلطهاي راه يافته به کتابهاي معتبر و معروف که موجب مغشوش گرديدن محتواي آنها مي باشد جلوگيري کند و رساله تحفة الملوک في السير و السلوک از آثار سيد مهدي طباطبايي در مسايل عرفاني و اخلاقي و كتاب کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد خواجه نصير طوسي، از علامه حلي منجمله اين آثار است كه به دليل كثرت تداول و فراواني تعاليق به نحوي تصحيفات و تحريفات بدان روي آورد و ايشان با وسواس علمي به تصحيح آنها پرداخت و نسخه اي صحيح از آن را به عالم دانش و انديشه عرضه کرد.
10 ـ نسخه شناسي: از مواردي که در عرصه کارهاي پژوهشي اين شخصيت علمي مطرح است، تسلط بر نسخه هاي گوناگون آثار معروف در زمينه فلسفه، عرفان و هيأت مي باشد، ايشان در کتابخانه هاي گوناگون، نزد اساتيد و نيز کتابخانه شخصي خويش نسخه هاي مخطوط بسياري را ملاحظه کرده و آنها را از نظر سبک نگارش، درستي استنساخ، نزديک بودن به زمان تأليف کتاب اصلي و نيز ارزش تاريخي و علمي مورد بررسي و ارزيابي قرار داده است. ايشان در مصاحبه اي مي گويد: کتاب شناسي هم يک فني است. آدم بايد خيلي کتاب ببيند تا آنها را بشناسد نمي دانم به نحوي تعبير کنم امّا اگر کتابي دستم دهيد به اندازه بينش خودم مي گويم اين کاغذش بايد مال چه وقتي باشد، اين خط از چه زماني است و...
11ـ حوصله و بردباري در کاوش و پژوهش: اگر چه حضرت استاد حسن زاده در تحقيقات خويش، ابتکارات و نوآوري هاي فراوان دارد امّا نوعي تفحص و جستجو در آثار ديگران در شيوه پژوهشي ايشان قابل مشاهده است او با صبر و حوصله اي شگفت در کتابها و آثار علماي سلف به کاوش مي پردازد و پس از غوّاصي در اقيانوس معارف ديگران مرواريدهاي انديشه و حکمت را صيد مي نمايد، او آگاهي از موضوع مورد بررسي و نيز اطلاع از سابقه پژوهش در موضوع خاص را از اين طريق بدست مي آورد و هيچ گاه در اين مسير خود را بي حوصله نشان نداده است.
12ـ تتبع فراوان، باريک بيني و اتقان: ظرافت و باريک بيني ايشان در اغلب آثارشان بوضوح قابل مشاهده است، نمونه تتبع و اتقان را هم مي توان در تصحيح کتاب کليه و دمنه توسط ايشان مشاهده کرد. کليله و دمنه اي که به تصحيح و همت علامه حسن زاده چاپ شده، كاملترين كتاب است زيرا نسخه هاي متعددي را ملاحظه کرده و آنها را تطبيق داده است، صورت صحيح اشعار عربي را استخراج کرده و نام بسياري از گويندگان عربي را با فحص و تتّبع در دواوين شعراي عرب و متون معتبر ادبي و کتابهاي تاريخي و رجال بدست آورده است، موارد تحريف و نواقص کليله و دمنه چاپي را مشخص نموده اند، درباره امثال عربي توضيح لازم را داده اند، دو باب کليله و دمنه را که نصر اللّه منشي ترجمه نکرده است، علامه حسن زاده براي نخستين بار به فارسي برگردانيده است.
اساتيد ايشان
علامه شعراني
علامه حسن زاده آملي به ارشاد آيه الله حاج شيخ محمد تقي آملي(ره) به محضر مبارك علامه حاج ميرزا ابوالحسن شعراني طهراني(اعلي الله مقامه) رسيدند و آن بزرگوار چون پدري مهربان ، سالياني دراز در كنف عنايتش، هم خويش را به مدت 13 سال به تربيت و تعليم ايشان مصروف داشتند و از فنوني چند در منقول، معقول، قرائت و تجويد، كتب رياضي و نجوم و كتب طب دري بروي ايشان گشودند.
آيت ا... رفيعي قزويني
در آن دوران آيتالله حاج ميرزا ابوالحسن رفيعي قزويني از قزوين به تهران آمده و در پايتخت اقامت گزيد. به راهنمائي استاد شعراني شاگرد وي به آيتالله رفيعي قزويني معرفي شد و حدود ۵ سال زير نظر وي به تحصيل علوم عقلي و نقلي و عرفاني مشغول گشت و به «فاضل آملي» از زبان او وصف ميشد.
مهدي الهي قمشهاي
حکمت منظومه سبزواري و مبحث نفس اسفار و حدود نصف شرح خواجه بر اشارات شيخ رئيس را تلمذ نمود و نيز در مجلس تفسير قرآن استاد شرکت جست که همهٔ درسها بيش از ده سال در بيت الهي قمشهاي برگزار ميشد.
علامه طباطبائي
به مدت ۱۷ سال نزد علامه طباطبائي تحصيل کرده و کتابهاي زير را خواند:
«تمهيد القواعد» صائن الدين علي بن ترکه، که شرحي است بر «قواعد التوحيد» ابن حامد ترکه / کتاب برهان منطق / شفاء شيخ رئيس/جلد نهم اسفار ملا صدرا/کتاب توحيد بحار مجلسي/جلد سوم بحار در مورد معاد و مطالب ديگر.
همچنين زير نظر علامه طباطبائي تحقيق در مورد شعب علم، بحث از واجب تعالي و صفات او، تفسير آيات قرآني و تنقيب در عقايد جعفري را دنبال نمود.
محمد حسن الهي طباطبائي
حاج سيد محمد حسن الهي طباطبائي تبريزي – برادر حاج سيد محمد حسين طباطبائي تبريزي – از اساتيد ديگر وي در فنون علوم غريبه اوفاق، جفر، رمل علم حروف، علم عدد و زُبُر و بيّنات و ديگر شعب ارثماطيقي بود.
حاج سيد مهدي قاضي تبريزي
ايشان فرزند آقاسيدعلي قاضي بزرگ هستند . به مدت چهار سال يا بيشتر علوم ارثماطيقي را در حضور آيتالله حاج سيد علي قاضي تبريزي فرا گرفت.ايشان استاد علم اعداد و جفر حضرت علامه حسن زاده آملي هستند.
مدتي در تهران نيز در درس خارج آيتالله محمد تقي آملي شرکت کرد. همچنين در تهران در دروس محمد حسين فاضل توني و آيتالله حاج ميرزا احمد آشتياني نيز شرکت و نزد حاج شيخ علي محمد جولستاني نيز شاگردي نمود.
تدريس
برخي از دروسي که آيتالله حسنزاده آملي تدريس نموده است،به شرح ذيل ميباشد:
-چهار دوره اشارات با شرح خواجه /-مصباح الانس به مدت هشت سال در حوزهٔ علميهٔ قم براي حجتالاسلام سمندري نجفآبادي و دکتر امامي نجفآبادي و دوره دوم تدريس آن که در سال ۱۳۷۰ آغاز و به دليل کسالت وي در سال ۱۳۷۱ تعطيل شد /شرح فصوص الحکم قيصري چهار دوره که براي شاگردان املاء مي فرمود و آنان مي نوشتند/يک دوره کامل شفا شيخ رئيس که در ضمن تدريس از روي چندين نسخهٔ تصحيح شده و تعليقات و حواشي نمود /چهار دوره تمهيد القواعد در حوزهٔ علميهٔ قم که هر دوره حدود چهار سال به طول انجاميد /«اُکَر مانالاؤس» که مدت سه سال در حوزهٔ علميهٔ قم بطول انجاميد /دو کتاب «اُکَر ثاوذوسيوس و مساکن» به تحرير خواجه طوسي /اصول اقليدس /دروس هيئت و ديگر رشتههاي رياضي
تدريس همراه تحصيل
در مدت اقامت در تهران در طي سيزده سال يا بيشتر همراه با اشتغال به تحصيل علوم به تدريس در مدارس حوزوي نيز اشتغال داشت و کتابهاي ذيل را تدريس نمود:
معالم الاصول / مطوّل تفتازاني /کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد در علم کلام که اينک به طبع رسيده است. /قوانين در اصول /شرح محقق طوسي بر اشارات شيخ رئيس در حکمت مشائيّه /شرح لمعه در فقه /ارث جواهر در فقه /لئالي منتظمه /جوهر نضيد /حاشيه ملا عبدالله /شرح شمسيه (چهار کتاب اخير در علم منطق است)/هيئت فارسي در قوشچي /شرح چغميني /تشريح الافلاک شيخ بهايي /اصول اقليدس /زيج بهادري (پنج کتاب فوق در رياضيات است)/هيئت /حساب /هندسه
تأليفات و تصحيحات
آثار عرفاني و اخلاقي
لقاء الله/وحدت از ديدگاه عارف و حکيم/انه الحق/ولايت تکويني/عرفان و حکمت متعاليه/الهي نامه متن الهي نامه/انسان در عرف عرفان/کلمه عليا در توقيفيت اسماء/اصول و امّهات حکمي و عرفاني/تصحيح رساله مکاتبات/تصحيح و تعليق تمهيد القواعد/تصحيح . تعليق شرح فصوص قيصري/تصحيح و تحشيه رساله تحفة الملوک في السير و السلوک/مفاتيح المخازن/شرح فصوص الحکم/مشکاة القدس علي مصباح الأنس/شرح طايفهاي از اشعار و غزليات حافظ/نور علي نور در ذکر و ذاکر و مذکور/باب رحمت/نامهها برنامه ها/قرآن و عرفان و برهان از هم جدايي ندارند
آثار فلسفي و منطقي
اتحاد عاقل به معقول/نصوص الحکم بر فصوص الحکم/رساله جعل/صد کلمه/تصحيح اسفار اربعه/تصحيح و تعليق کتاب نفس شفاء/رسالهاي در تضاد/رسالهاي در اثبات عالم مثال/رسالهاي در حرکت جوهري/ممدّ الهِمَم في شرح فصوص الحِکَم/رساله نفس الأمر/نهج الولايه/درر القلائد علي غررِ الفَرائد/النور المتَجَلّي في الظّهور الظِّلّي/مفاتيح الاَسرار لسلّاک الأسفار/سرح العيون في شرح العيون/گشتي در حرکت/الحجج البالغة علي تجرد النفس الناطقة/گنجينه گوهر روان/رسالهاي در اثبات عالم مثالرساله مُثُل/تصحيح و تعليق شرح اشارات/ترجمه و شرح سه نمط آخر اشارات/تصحيح و تعليق شفا/ترجمه و تعليقِ الجمع بين الرَّأيَين/رساله اعتقادات/الأصول الحکميّة/رساله رؤيا/من کيستم/رسالة في التضاد/دروس معرفت نفس/نثر الدراري علي نظم اللئالي
آثار فقهي
رسالهاي در مسائل متفرقه فقهي/تعليقات علي العروة الوثقي في الفقه/وجيزهاي در مناسک حج
آثار تفسيري
تصحيح خلاصة المنهج/انسان و قرآن
آثار کلامي
خير الأثر در رد جبر و قدر/تقديم و تصحيح و تعليق رساله قضا و قدر محمد دهدار/ليلةالقدر و فاطمه عليها السلام/رسالة في الإمامة/رسالهاي در کسب کلامي/فصل الخطاب في عدم تحريف کتاب ربّ الأرباب/رسالة حول الرؤيا
آثار روايي
تصحيح نهج البلاغه/تصحيح سه کتاب (ابي الجعد ، نثر اللئالي ، طب الأئمّة)/تکملة منهاج البراعة/مصادر و مأاخذ نهج البلاغه/انسان کامل از ديدگاه نهج اليلاغه/شرح چهل حديث در معرفت نفس/رسالهاي در اربعين
آثار رياضي و هيوي
دروس معرفة الوقت و القبلة/رساله کلّ في فلک يسبحون/رسالهاي در تناهي ابعاد/تصحيح کتاب الإستيعاب في صنعة الأصطرلاب للبيروني/تعيين سمت قبله مدينه/الصحيفة العسجديّة في آلاتٍ رصديّة/الکوکب الدرّي في مطلع التّاريخ الهجري/رساله سي فصل/تعليق تحفة الأجِلَّة في معرفة القبلة/رساله قطب نما و قبله نما/تعليقه بر رساله مولا مظفر/رساله ميل کلّي/رساله ظِلّ/رساله تکسير دايره/تصحيح کتاب المناظر في کيفيّة الابصار/رسالهاي در اختلاف منظر و انکسار نور/رسالة في تعيين البُعد بين المرکزين و الأوج/رسالة في الصّبح و الشّفق/رسالهاي پيرامون فنون رياضي/رسالهاي در مطالب رياضي/دروس هيأت و ديگر رشتههاي رياضي/تصحيح و تعليق شرح جغميني/تصحيح و تعليق تحرير اصول اقليدس/تصحيح و تعليق اُکَرِ مانالاؤس/تصحيح و تعليق تحرير اُکَرِ ثاوذوسيوس/شرح زيج بهادري/تصحيح و تعليق شرح بيرجندي بر زيج الغ بيک/تصحيح و تعليق شرح بيرجندي بربيست باب/تصحيح و تعليق تحرير مجسطي/استخراج جداول تقويم/تصحيح و تعليق الدّرّ المَکنون و الجوهر المَصون/دروس معرفت اوفاق/شرح قصيده کُنوز الأسماء
آثار ادبي
تقديم و تصحيح و تعليق نصاب الصِّبيان/تصحيح کليله و دمنه/تصحيح و اعراب اصول کافي/ديوان اشعار/قصيده يَنبوع الحياة/مصادر اشعار ديوان منصوب به امير المؤمنين/تعليقه بر باب توحيد حديقة الحقيقة/تصحيح گلستان سعدي/تعليقه بر قسمت معاني مطوَّل/امثال طبري