پایگاه صالحات - در خردادماه 1377 مقام معظم رهبری در سفر استانی به مازندران، به آمل نیز سفر نموده که مورد استقبال آیت الله حسن زاده آملی قرار گرفته و ایشان هدیه نفیسی به ایشان تقدیم می دارند.شرح ماوقع از زبان حجت الاسلام والمسلمین صمدی آملی یک روز پس از سفر حضرت آیت الله خامنه ای به آمل :
پایگاه صالحات - در خردادماه 1377 مقام معظم رهبری در سفر استانی به مازندران، به آمل نیز سفر نموده که مورد استقبال آیت الله حسن زاده آملی قرار گرفته و ایشان هدیه نفیسی به ایشان تقدیم می دارند.شرح ماوقع از زبان حجت الاسلام والمسلمین صمدی آملی یک روز پس از سفر حضرت آیت الله خامنه ای به آمل :
این رساله شریفی که دیروز در استقبال از مقام شریف و منیع رهبری عظیمالشأن، حضرت آقا (آیت الله حسن زاده آملی) تقدیم ایشان فرمودند و هدیه فرمودند، به اسم ، انسان در عرف عرفان.
در این رساله حدود 24 واقعه از وقایع مکاشفات نفسانی حضرت آقا (آیت الله حسن زاده آملی) در اینجا ذکر شده. که ایشان میفرمودند که من بنا داشتم که این رساله بعد از من چاپ بشود نه الان.
در یکی از وقایع این رساله میفرماید که آیه مبارکه «و اذا الوحوش حشرت» برای ایشان متمثل شده که تمام ارواح انسانهای موجود و افرادی که الان هستند، همه را به ایشان نشان بدهند که اینها چی اند؟ این ها کیاند؟ که شما به عنوان ولی حق در بین اینها هستی بدانید مردم که هستند؟ چگونهاند؟
باید اولیای او به عالم آگاهی داشته باشند، به اسرار وجودی عالم آگاه باشند ، منتهی کتومند، که در تمام این 24 واقعه شرح شده در رساله، تمام جاها نیمه کاره است، هیچ جا حرف به آخر نرسیده.
اسراری است در این رساله، چهل و شش اصل در این رساله آوردهاند. که اصل چهل و پنجم آن در مورد عالم ذر. عالم ذر که چه اسراری در این جا به وقوع پیوسته، و اسرار دیگر و حقایق دیگری که در این جا آمده است.
حضرت استاد علامه (آیت الله حسن زاده آملی) روحی فداه، سرور من، من و شما، صد سال بعد هم ایشان را بشناسیم خیلی حرفه، هزار سال بعد هم بیایند ایشان را بشناسند خیلی حرفه، و چقدر باید بگذرد که تا چه کسانی بیایند و رشتهها طی کنند و چه و چه، و بعد ایشان را بشناسند نمیدانم، اینها چه زمانی واقع میشود؛ و آیا در زمان معاصر ما کسی هست که به تمام حقیقت آقا (آیت الله حسن زاده آملی) پی برده باشد؟ نمیدانم. هست؟ نیست؟ ان شاء الله که هست، به لطف خدا .
خوب اگر نبود آمدن دیروز حضرت مقام معظم رهبری این رساله را چه وقت باید ما زیارت میکردیم؟
چرا باید یک رهبر بزرگوار کشور را که تمام مردم با ایشان کار دارند، در حد یک کشور کار داره، در سرحد جهان کار داره، هر روز باید روزنامهها را ببینه و ... حرف از یک مثلاً مسافرتها اینطور ی نیست که حالا آدم یک رهبری را بیاره در یک شهری ، حالا یک چهار تا پارچهای بزنیم که حالا آنها هم طبق احترام مادیه، طبیعیه، ظاهریه. یک مهمان میخواهد بیاید شما حیاط تان را جارو میکنید و ... ، این پذیرایی متعارف است، این پذیرایی مهمان نیست. این پذیرایی آن حقیقت مهمان نیست.
اما میخواهیم به این مهمان یک هدیهای بدیم که این هدیه جان مهمان را، این هدیه حقیقت مهمان را، این هدیه ذات مهمان را، با او ارتباط وجودی داشته باشد، حالا چکار کنیم؟
خداییاش درست است که مقام معظم رهبری دیروز آمدند برای آمل، اما این سفر، سفر یگانه ایشان است تا حال، حالا از این به بعد نمیدانم، شاید برای ایشان همچنین سفری پیش بیاید یا نیاید، نمیدانم. دیگر از این به بعد را باید ببینیم چه پیش میآید، اما تا حال ایشان به عنوان رئیس جمهور و رهبری به همه جا رفتهاند، به سراسر کشور تشریف فرما شدهاند و همه جا مردم به زیارت ایشان آمدهاند، لیکن هیچ مسافرتی مثل مسافرت دیروز ایشان نیست، چرا؟ برای این که این رساله آمده، حالا رساله را الحمدلله همین دیروز داده شد که ان شاء الله با یک کیفیت خوبی در تهران هر چه سریعتر چاپ بشود و به دست شما برسد. از ناحیه ایشان قول هم دادند که یعنی آقایانی که همراه مقام معظم رهبری بودند قول دادند که عن قریب، به سرعت این رساله در بیاید و در دسترس قرار بگیرد .
حالا عزیزان این سفر را، سفر مقام معظم رهبری به شهر آملتان را، این سفر یک سفری که حالا رئیس یک کشوری بخواد بیاد به یک شهری یک سری بزنه این نپندارید. این نیست. آن چه که دیروز به وقوع پیوسته این است که آن جان پاک، آن ذات باطهارت آقای مقام عظیمالشأن رهبری، باعث شده که این رساله خودش را در بیاره. این پری رویی تاب مستوری نداشت.
این را دیروز مقام معظم رهبری آمدند، این را صیدش کردند، باید دیروز مقام معظم رهبری را به عنوان یک شکارچی که به شکار رساله انسان در عرف عرفان آمده است باید به حساب بیاریم.
خوب این روش شریف آقا (آیت الله حسن زاده آملی) که الان این اصلاً در کشور یک بابی باز کرده، که آقای مهمان که برای شما میآید، شما یک هدیهای بدهید که مربوط به جان مهمان باشد.
این سفر دیروز مقام معظم رهبری، سفر مملکتی میخواهید اسمش را بگذارید، بله هست، سفر برای سر زدن مردم یک شهر درسته، اما بنده اسم این سفر را میگذارم سفر عقلانی، سفر ملکوتی، سفر باشد که در این سفر، هم آقای مسافر و هم میهمان برای صاحبخانه چیزی را به هدیه ببره، که هدیه مهمان چیه؟
خوب شیرین آقا (آیت الله حسن زاده آملی) حرف زده «با سلام و دعای خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه جاودانه»، که اینها همه اصطلاحات را آقا روی حساب بکار بردند. فرمود : اگر یک میکرون در آقای خامنهای غل و غش، ناخالصی، غل و غش و و (هر تعبیری میخواهید)، یک میکرون، یک میلیونوم، یک هزارم اینها در ایشان میدیدم نمیآمدم، چه کار دارم؟ با ملک و ملکوته، فوق ملکوته! فرمود من با جبرئیل خدا کاری ندارم. با عزرائیل خدا کاری ندارم. این است که میفرماید : ارادت بی پیرایه. بله! چون قلب صافی داری، چون جان پاکی داری.
دو سه سال قبل بود. منزل یکی از دوستان، عزیزان، مجلس روضهای بود به جهت شهادت حضرت جناب بی بی علیها سلام، که آقا (آیت الله حسن زاده آملی) در اون مجلس تشریف فرما شدند، در بین راه، به یک مناسبتی، حرف از مقام معظم رهبری شد، ایشان (آیت الله حسن زاده آملی) این جمله را میفرمودند : «آقا من کاری نه به جبرئیل دارم، نه به عزرائیل دارم، نه به ملک و ملکوت دارم، من گرفتار دل و شه جان دلبرم».
حرفشون اینه که من نه مرد این ور و نه مرد آن ور هستم. ان الدنیا (این ور) حرام علی اهل الاخره (برآن وری ها) و الاخره (آن ور) حرام علی اهل الدنیا (برای این وری ها، این ور یعنی دنیا و آن ور یعنی آخرت) اما و کلاهما حرامان علی اهل الله. این یک جمله حضرت آقا (آیت الله حسن زاده آملی) که من نه مرد این ور و نه مرد آن ور، من گرفتار دل و شه جان دلبر، این متن حدیث است، حدیث شریف است. حدیث میفرماید : عدهای اهل این ورند، دنیاییاند، اینها قیامت ندارند. عدهای اهل آن ورند، بهشتند، حورالعین میخواهند، اینها دنیا ندارند. اما اهل الله، نه اهل دنیایند، نه اهل آخرتند. من نه مرد این ور، نه مرد آن ورم، من گرفتار دل و شه جان دلبر هستم.
اون که با یک سجدهای عوالم طی میکند و عوالم و عوالم و عوالم، اون که دیگه حالا ما جمع بشویم بگوییم آقا آقا و ... برای ایشان چه ارزشی داره؟
این را که فرمود : (آیت الله حسن زاده آملی) من یک میکرون اگر در این شخص خدای نا کرده، غل و غشی ناخالصی چیزی میدیدم نمیآمدم. بله این جوری است. پس حالا که میآیم و این کتاب را که باید بعد از حیات خودم چاپ کنم نه الان، این را دارم تقدیم ایشان میکنم، الحمدلله رب العالمین، معلوم است که جان خیلی خوب است، و چه شیرین در این جا فرمودند : آقای مهمان باید برای صاحبخانه هدیه ببره، چه این که صاحبخانه هم باید به مهمان پذیرایی کنه. این مهمان که برای این آمل که صاحبخانه بود، مهماندار بود، چه آورده؟ حضور باهر النور آورده، حضور باهر النور. یک حضوری که این حضور یک نوری را به درخشش در آورده، کدام نور را؟ رساله انسان در عرف عرفان را دارد درخشش میدهد.
این زحمتی که آقای خامنهای کشیدند دیروز، این خدمتی که دیروز مهمان شما به شما و به کل کشور و به کل جهان کردند چه بود؟ این بود که یک رسالهای را که پری رویی بود و تاب مستوری نداشت، آمدند دیروز از مستوری در آوردند. این حضور باعث شده که این نور انسان در عرف عرفان درخشان بشود، این در بیاید، این آفتاب طلوع کند، این خدمتی بود که ایشان کرد. برای اینکه این رساله پنهان شده بود.
مگر آقا (آیت الله حسن زاده آملی) کم کتاب داشتند مگر آقا کم رسالهها داشتند؟ چطور شد این رساله را باید به ایشان تقدیم بکنند؟
چه عجیب که داشتند این مقدمه را که برای رهبری مرقوم میفرمودند، توفیقی شد و خدمت ایشان تشرف پیدا کردیم ، گفتند : استخاره زدیم به قرآن که ببینیم این رساله را بدهیم به آقا یا نه؟ سوره لقمان آمد : «بسم الله الرحمن الرحیم - الم - تلک آیات الکتاب الحکیم - هدی و رحمة للمحسنین ».
آخر نه این که جناب لقمان به حکمت شهرت دارند، این آیاتی که (بنده دارم به تناسب اینها) در این رساله شریف انسان در عرف عرفان که یک کتاب حکیم الهی است، که آقا (آیت الله حسن زاده آملی) از این رساله تعبیر بردند به «اثر نمونه دوران»، که در این دوران شما بخواهید یک کتابی را به عنوان نمونه انتخاب بفرمایید، این رساله
این کتاب، این آیات کتاب حکیم میخواهد برای چه کسی تجلی کند؟ هدی و رحمه لل آقای محسنین. این آقای بزرگواری که محسن است، پاک است، جان پاکی دارد، «هدی و رحمة للمحسنین».
حالا این مهمان کیست؟ الحمدلله رب العالمین، این مهمان یگانه دوران است. آن جا فرمود : «این رساله ما، در این دوران، یک اثر نمونه دوران است». این رساله نمونه دوران را به چه کسی داریم تقدیم میکنیم؟ به یگانه دوران تقدیم میکنیم.
آن وقت بنده برداشتم این است که، چون این رساله با این مهمان، با هم دیگر، یک مناسبتی بین شان وجود داشت، آقا فرمودند که : «به پیشگاه مبارک آن ولی به حق»، خیلی هم حرف است، آن ولی به حق که مصداق بارز رساله است. این رساله که عنوانش چیست؟ انسان در عرف عرفان.
اگر سوال بکنیم آقا، الان در این ایران ما، در این جهان ما بخواهیم یک چند نفری را پیدا کنیم که عرفان به این افراد، میگوید انسان، بخواهیم برای ما، بفرمایید مصداق آن کیست؟ میفرمایند : رهبری معظم انقلاب، ایشان به عنوان مصداق این رساله است. آن هم مصداق بارز رساله است، بارز یعنی آشکار.
این هم آقا تعمد دارند روی کلمه بارز، خودشون (آیت الله حسن زاده آملی) فرمودند که آقا، این هشت سال ایشان رییس جمهور بودند، الان هم هشت نه سال رهبر هستند، الحمدلله رب العالمین یک کلمه حرف اگه کسی دارد، ایشان یک جایی دست خیانتی، یک مثلاً اختلاسی، یک چیزی برای خودش، برای زن و بچهاش، برای دودمانش، مثلاً دستی به کار برده است، نه. که عرض کردم، فرمود اگر یک میکرون در ایشان غل و غش میدیدم نمیآمدم. الحمدلله جان پاک است. الهی شکر.
حالا شما نفرمایید که بله آقا، این که دیگر نیاز نیست حرف زدن این جوری که، برای این که این همه مردم شعار میدهند، خیلی خوب، بله، اما الان بنده و شما از مقام معظم رهبری، از ایمان ایشان، از آن خلوت ایشان، از آن تقوای ایشان، از آن باطن ایشان، از سّر ایشان، چه اطلاعی داریم؟ همین اندازه که ما یک ظواهری میبینیم. الحمدلله رب العالمین
اما کسی را که ملک و ملکوت را بگوید من کاری ندارم، که من فقط با خدای خودم کار دارم، ایشان بخواهند حرف بزنند، تعریف کنند، تمجید کنند ایشان، این حرف چیز دیگری است، این یک لذت دیگری دارد، این یک حساب دیگری دارد.
این هدیه ای که دارم به تو میدهم با کمال ابتهاج و انبساط دارم میدهم، مبتهجم، اصلاً چقدر الان دارم کیف میکنم که الحمدلله یک کتابی را دارم به یک کسی میدهم که لیاقت دارد، شأنیت دارد.
لطف بفرمایید آقا (علامه حسن زاده آملی) را در دیدگاههای سیاسی و گروهی وارد نکنید که چطور شده آقا الان انقلابی شده ؟ این طوری حرف نزنید سرور من . آن موقعی انقلابی شده بودند که در سال 42 که طلبه جوانی بودند و مشرف شده بودند به قم ، و رفتند به فیضیه و مسجد اعظم ، در سخنرانی امام خمینی (ره) شرکت کردند و بعد از سخنرانی امام، طلبه ها را گرفتند و زدند . آن موقع حضرت آقا (علامه حسن زاده آملی) باتون می خوره و بیهوش میشه و بین شهدا می افتد . و نزدیک بود که ایشان را به عنوان شهدا مسجد اعظم ببرند و دفن کنند که یک بنده خدایی دید که ایشان یک جنب و جوشی میخوره و ایشان را نجات می دهند .
تقدیم نامه علامه حسن زاده آملی به مقام معظم رهبری که در ابتدای کتاب انسان در عرف عرفان آمده است
بسم الله الرحمن الرحیم
الم تلک آیات الکتاب الحکیم هدی و رحمه للمحسنین
با سلام و دعای خالصانه، و ارائه ارادات بی پیرایه جاودانه به حضور باهرالنور رهبرعظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله معظم،جناب خامنهای کبیر (متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف)، این اثر نمونه دوران را اعنی، رساله انسان در عرف عرفان را به پاس تجلیل و تکریم و ابراز شادمانگی از نزول اجلال آن یگانه دوران در دارالاسلام و الایمان شهر هزار سنگر آمل مازندران، از جانب خودم و از جانب همه شهروندان بزرگوار این بلدطیب و خطه شهرستان آمل بلکه از جانب همه فرزانگان گرامی و گرانقدر استان مازندران، به پیشگاه مبارک آن ولی به حق که مصداق بارز رساله است با کمال ابتهاج و انبساط تقدیم میدارم و عزت و شوکت روز افزون آن قائد اسوه زمان را همواره از حقیقه الحقائق خداوند سبحان مسئلت دارم.
یارب دعای خسته دلان مستجاب کن.
20/3/1377 حسن حسن زاده آملی