اشارت به رواياتى است كه در مورد اقبال و ادبار عقل وارد شده است .
مراد از عقل همان خلق اول است و آن اين است كه :
در كتب اساطين عرفان ((اول ما خلق )) غير از ((اول ما صدر)) است و صادر اول مقدم بر خلق اول است و از روايات نيز همين دقيقه استفاده مى شود.
ولى بنابر مبناى حكيم در مورد قاعده ((الواحد لا يصدر عنه الا الواحد)) آن است كه از واحد حقيقى و بسيط الحقيقة من تمام الجهات ، صادر اول كه همان عقل مجرد است تحقق مى يابد كه بسيط عينى خارجى است ((و اذا كان العقل كان الاشياء)). اين صادر اول عقل كل است و مبداء همه اشياء است .
ولى بر مبناى رصين عرفاى بالله ، صادر اول حقيقتى است كه خلق اول يكى از شئون و تعينهاى آن است و كلمه ((خلق )) بر اين مدعى خود دليل قاطع و شاهد صادق است ؛ چه خلق تقدير و اندازه است كه با تعين مناسب است .
پس مفاد حديث ((اول ما خلق )) اين است كه اول موجودى كه به خلق و تقدير ايجاد شد عقل است . لذا خلق و تقدير در اول ما صدر ((صادر اول )) نيست و حرف حكما را در اينكه صادر اول همان عقل اول است تاءويلى دقيق است . پس بين صادر اول و خلق اول بايد فرق نهاد. به رساله وحدت از ديدگاه عارف و حكيم حضرت مولى مراجعه فرماييد.
منبع:شرح دفتر دل