چشمه جوشان حکمت

 

گذری بر زندگی، آثار و اندیشه‏های استاد علامه آیة الله حسن زاده آملی

 

در محضر علامه رفیعی قزوینی

استاد حسن زاده آملی به هدایت علامه شعرانی به حضور شریف مرحوم آیة الله حاج میرزا سید ابوالحسن رفیعی قزوینی تشریف فرما گردید و چند سالی در محضر مبارکش به فراگیری علوم عقلی و نقلی پرداخت، جالب این که آیة الله قزوینی دو درس به نامهای مصباح الانس و اجتهاد و تقلید در اصول را به صورت اختصاصی برای این شاگرد خود تدریس و تقریر می‏نمود، ایشان شرح علامه فناری بر مصباح الانس صدرالدین قونوی و دروس خارج فقه و اصول را نیز نزد مرحوم قزوینی آموخت.

وی در مقدمه رساله «اتحاد عاقل به معقول‏» مرحوم قزوینی، در معرفی استاد خود چنین نگاشته است:

«... آیة الله علامه رفیعی نابغه‏ای است که در علوم عقلیه و نقلیه از مفاخر امامیه و از اعاظم شیعه است و در این عصر از بزرگترین استادان حکمت متعالیه در حوزه‏های علمی اسلامی به شمار می‏رفته است. آن جناب در حدت ذکاء و قوت حافظه و حسن و لطف تقریر، و جودت و فصاحت گفتار و حلاوت و سلاست‏بیان، زبانزد خواص بوده است و بویژه در تعبیر و تفسیر آراء و افکار ملاصدرا و حل معضلات اسفار تبحر و تمهری شگفت داشت.» (1)

و در جای دیگر نوشته است:

«... چند سالی که برایم ایام الله و لیالی قدر بود، روز و شب از محضر انور استاد ارفع مرحوم آیة الله حاج میرزا سید ابوالحسن رفیعی قزوینی (روحی فداه) در تهران به تحصیل انوار معارف عقلی و نقلی موفق و مرزوق بودم. گاه گاهی بعضی از افادات فائض از قلم رصین و وزین علمی خویش را به نگارنده ارائه می‏داد که با کسب اجازه از آن جناب به استنساخ برخی از آنها توفیق یافتم.» (2)

درباره مرحوم قزوینی نوشته‏اند که بسیاری از حواشی خود بر مباحث و مسائل حکمی و فلسفی را با الهامات غیبی و استمداد از نفوس زکیه ائمه طاهرین علیهم السلام مرقوم داشته است. (3)

هنگامی که مرحوم رفیعی قزوینی برای بار دوم به شهر مقدس قم مشرف گردید، حضرت آیة الله العظمی بروجردی رحمه الله فرموده بود: «مرد بزرگی بدین شهر وارد شده، بر فضلا لازم است که از ایشان استفاده کنند.» (4)

استاد حسن زاده آملی در محضر عارف ربانی و حکیم الهی مرحوم میرزا مهدی الهی قمشه‏ای به مدت یازده سال مشغول تلمذ بود و تمام حکمت منظومه سبزواری، مبحث انفس اسفار و حدود نصف شرح خواجه بر اشارت شیخ الرئیس را نزد ایشان فرا گرفت و نیز از مجلس تفسیر قرآن آن مرحوم فیض برد. مرحوم قمشه‏ای نخست‏با بیان جمله: «من وقت ندارم‏» از پذیرش این شاگرد امتناع می‏کند ولی وقتی با اصرار و الحاح او مواجه می‏گردد، پس از تحقیق و تفحص از طلبه‏های دیگر در خصوص میزان علایق و تواناییها و استعدادهای ایشان برای قبول درس استخاره‏ای از قرآن کریم می‏کند که آیه شریفه «و مما رزقناهم ینفقون‏» می‏آید و از این جهت آیة الله حسن زاده را به عنوان شاگرد خود می‏پذیرد. بعدها روابط استاد و شاگرد شکلی کاملا عاطفی و صمیمی به خود گرفته و از پیوندهای معنوی سرشار می‏گردد.

استاد حسن زاده درباره مرحوم قمشه‏ای چنین می‏نگارد:

«رضوان جایگاه جناب استاد عارف بزرگوار و شاعر مفلق نامدار و حکیم متاله و مفسر متضلع حاج میرزا مهدی الهی قمشه‏ای شبی در جلسه درس به این تلمیذ کوچک خود فرمود: آقا شما خیر می‏بینید عرض کردم الهی آمین، اما جنابعالی از کجا این بشارت را به این کمترین می‏فرمایید؟ فرمود از بسکه شما را نسبت‏به اساتیدت متواضع می‏بینم...» (5)

و چون مرحومین شعرانی و الهی قمشه‏ای ایشان را به عنوان شاگرد خود پذیرفتند، زبان حالش به این اشعار مترنم گردید:

نوری از روزنه اقبال درافتاد مرا

که از آن خانه دل شد طرب آباد مرا

ظلمت آباد دلم گشت چنان نورانی

کآفتاب فلکی خود بشد از یاد مرا (6)

دیگر از نامداران عرصه اندیشه که آیة الله حسن زاده آملی توفیق استفاضه از محضرشان را کسب نمود، آیة الله مرحوم حاج شیخ محمد تقی آملی است، ایشان از این استاد خود به عنوان جامع معقول و منقول نام می‏برد. (7)

حضرت آیة الله عبدالله جوادی آملی که از محضر پرفیض این عالم ربانی در تهران بهره‏مند بوده مرحوم آملی را چنین معرفی می‏نماید:

«...بسیاری از مشکلات شرح منظومه را که در محضر ایشان مطرح می‏کردم بخوبی حل می‏کردند، چون تقریر بسیار خوبی داشتند، قلم شریفشان در شرح تعلیمی و شرح منظومه کاملا مشهود است، هم به مبانی فلسفه آگاهی کامل داشتند و هم در فقه و اصول متبحر بودند. وقتی سال تحصیلی به 1334 و 1335 رسید با کسب اجازه از محضر آن بزرگوار عازم قم شدم و به ایشان عرض کردم عازم حوزه علمیه قم هستم، فرمود: هجرت خوبی و قصد مبارکی است زیرا در کنار قبر فاطمه معصومه علیها السلام و دیگر علمای ربانی فیوضی از فیوضات الهی فراوان است. کنار قبر بزرگان بحث کردن، درس گفتن و درس خواندن با برکات عینی همراه است...» (8)

استاد حسن زاده آملی از چشمه جوشان حکیم گرانمایه شیخ محمد حسین فاضل تونی جرعه‏هایی نوشید. ایشان در نوشتاری مخطوط، که تصویری از آن در اختیار نگارنده است، درباره این حکیم متشرع چنین می‏نویسد:

«این کمترین، شرح قیصری بر فصوص الحکم و قسمتی از اوائل طبیعیات شفای شیخ‏الرئیس را در محضر مبارکش درس خوانده است و مدرس یا دارالعلم آن جناب اعنی سرای آن سرور در کوچه میرزا محمود وزیر جنب سرچشمه تهران بود که به فرمان آن بزرگوار صبح هر روز اول طلوع آفتاب از مدرسه مروی بدان جا برای درس حاضر می‏شدیم... حقا جناب استاد فاضل تونی ادیبی به تمام و کمال بود و قلمی شیوا و رسا داشت و بویژه قلم فارسی او بسیار دلنشین بود و در انشای نثر فارسی توانا بود و فرمود سالی در مشهد مقدس که مشغول تحصیل بودم در ماه مبارک رمضان آن سال فقط سه تا سحر با نان و ماست‏به سر بردم و بقیه را بر اثر تنگدستی با نان و پیاز، ولی صفای باطن و لذت روحی و معنوی را در همان سال یافته‏ام...»

مرحوم آیة الله العظمی بروجردی که به اتفاق فاضل تونی در درس میرزا جهانگیر خان قشقایی شرکت می‏فرمود در نامه‏ای که به ایشان مرقوم داشته‏اند، آن مرحوم را به عنوان «عماد العلماء المتالهین‏» مخاطب قرار داده بودند. (9)

استاد حسن زاده آملی بخشی از کتاب شفای ابوعلی سینا را نزد حکیم نامور میرزا احمد آشتیانی فرا گرفت. ایشان در این باره می‏گوید:

«... آقا میرزا احمد آشتیانی جامع علوم عقلی و نقلی و بزرگ مرد علم و عمل بود، در تهران قانون و طب [تدریس] می‏فرمودند، گرچه آقای قمشه‏ای و استاد شعرانی هم قانون [تدریس] می‏فرمودند، اما معروف بود که آقای میرزا احمد آشتیانی در قانون متفرد است...» (10)

در بهشت کویر

حضرت آیة الله حسن زاده آملی در روز دوشنبه بیست و پنجم جمادی الاولی 1383ه.ق برابر با 22 مهر 1342 ه.ش به قصد اقامت در شهر مقدس قم، تهران را ترک گفت و در این مکان مبارک به مدت هفده سال از محضر علامه سید محمد حسین طباطبایی‏رحمه الله و برادرش سید محمد حسین الهی قاضی بهره‏مند گردید ایشان از این توفیق خود، چنین یاد می‏کنند:

«...وقتی در محضر شریف حضرت استاد علامه آیة الله جامع علوم عقلی و نقلی مرحوم حاج شیخ محمد تقی آملی دهان باز کردم و اظهار توقعی نمودم، به من فرمودند: آقا شما بدانید اگر انسان باید در تحت تربیت کامل به جایی برسد، برای شما بهتر از آقای طباطبایی در قم کسی را نمی‏شناسم...» (11)

در شهر مقدس قم از فروغ دانش سید مهدی قاضی طباطبایی بهره‏مند شد. این دانشور گمنام در علوم غریبه همچون فن ارثماطیقی، علم حروف و اعداد و اوفاق مهارت داشت و در هنر خطاطی و خوشنویسی خصوصا ثلث نویسی از نوادر بود، آن فرزانه عالیقدر به دلیل طی مراحل سیر و سلوک، ریاضت نفس و جهاد اکبر به مکاشفات شیرینی دست‏یافته بود، این وارسته به حق پیوسته مکارم اخلاقی را صاحب بود و در ولایت و محبت‏به خاندان رسالت و توسل به پیشگاه آن ستارگان فروزان نمونه‏ای کم بدیل به شمار می‏رفت.

استاد حسن زاده از سال 1342 که به قم آمده و در جوار بارگاه ملکوتی حضرت فاطمه معصومه علیها السلام رحل اقامت افکنده‏اند تاکنون مشغول درس و بحث، تحقیق و پژوهش و تالیف آثاری گرانسنگ بوده و می‏باشند و صدها شاگرد از محضرش کسب فیض نموده‏اند که اغلب آنان خود در زمره اساتید حوزه و یا نامداران عرصه اندیشه محسوب می‏شوند. ایشان به دلیل ذوقی سرشار، استعدادی بس شگرف، برخورداری از اساتید زبده و بزرگوار، در علوم گوناگونی چون فقه، اصول، ادبیات عرب و فارسی، زبان و ادبیات فرانسه، خوشنویسی، معانی و بیان، تفسیر و کلام، هیئت، نجوم و جغرافیا، طب و ریاضیات، عرفان و فلسفه مهارت دارند و در این امور صاحب نظرند.

آثار ماندگار

آثار این حکیم فرزانه که به بیش از یکصد جلد بالغ می‏گردد، افزون بر تنوع از ژرفایی و عمق برخوردارند که نیمی از آنها به زیور طبع آراسته شده و برخی از آنها به دلیل استواری متن و شیوایی مضامین و حلاوت و سلاست نثر و نشستن بر عمق دل و جان، به چاپهای متعددی رسیده‏اند.

نگاشته‏های ایشان به پنج دسته تالیف مستقل، شروح، حواشی و تعلیقات، تصحیح آثار دیگران و رسالات تقسیم می‏شود که به تعدادی از آنها اشاره می‏کنیم:

الف - تالیفات مستقل:

1- انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه

2- دروس معرفت نفس در سه جلد

3- الهی نامه

4- هزار و یک نکته

5- هزار و یک کلمه

6- دروس اتحاد عاقل به معقول

7- نهج الولایة

8- وحدت از دیدگاه عارف و حکیم.

ب - شروح:

1- شرح نهج البلاغه به نام «تکملة منهاج البراعة‏» به عربی در پنج مجلد

2- شرح زیج‏بهادری به فارسی

3- شرح فصوص فارابی یک دوره کامل به فارسی

4- مآخذ و مصادر نهج البلاغه و استدراکات بر آن.

5- شرح باب توحید حدیقه سنایی.

ج - حواشی و تعلیقات:

1- تعلیقات بر شرح قیصری بر فصوص محی الدین عربی

2- تعلیقات بر قبله ملامظفر

3- تعلیقات و حواشی بر دوره اصول اقلیدس و شرح صدور آن به تحریر خواجه طوسی

4- تعلیقات بر هشت‏باب معانی شرح مطول تفتازانی

5- تعلیقات بر دوره منطق منظومه متاله سبزواری

6- تعلیقات بر اسفار صدرالمتالهین، بخصوص از اول جواهر و اعراض تا آخر آن به تفصیل.

د - تصحیح:

1- تصحیح خلاصة المنهج ملافتح الله کاشانی

2- تصحیح خزائن مرحوم نراقی با مقدمه و تعلیقات ایشان به عربی و فارسی

3- تصحیح نصاب الصبیان با مقدمه و تحشیه آن مزین به تقریظ استاد معظم مرحوم شعرانی

4- تصحیح کلیله و دمنه ابوالمعانی نصرالله منشی با مقدمه و حواشی و مآخذ و امثال; و ترجمه دو باب آن.

5- تصحیح و اعراب گذاری اصول کافی کلینی که در دو جلد به طبع رسیده است.

ه - رسالات:

ایشان رساله‏های متعددی به رشته تحریر درآورده‏اند که ذیلا به نمونه‏هایی از آنها اشاره می‏گردد:

1- مفاتیح المخازن که در واقع تکمیل کننده مقدمات دوازده‏گانه قیصری بر شرح فصوص ابن عربی است

2- رساله انه الحق

3- رساله‏ای در ظل (تانژانت)

4- رساله‏ای در تکسیر دایره و بیان نسبت محیط به قطر دایره (یعنی بحث از پی)

5- رساله‏ای در مثل افلاطونی

6- رساله‏ای در رد جبر و تفویض و اثبات امر بین‏الامرین بر مبنای حکمت متعالیه

7- رساله‏ای در مراتب و درجات قرآن مجید

8- رساله‏ای در میل کلی و مسائل متعدد هندسی و نجومی.

9- رساله‏ای در سیر و سلوک

10- رساله‏ای در تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم.

در عرصه شعر و ادب

یکی از جنبه‏های روحی استاد حسن زاده ذوق عالی و طبع لطیف ایشان است. ایشان از طریق سروده‏های شیوا و شیرین خود دقایق عرفانی و اندیشه‏های حکیمانه را به مشتاقان معرفت عرضه کرده‏اند. در اشعار این عارف حقایق قرآنی و سخنان گهربار اهل بیت عصمت و طهارت مطرح شده تا بدین وسیله افراد شایق به معارف قرآن و عترت مستفیض شوند و در پیمودن طریق کمال مصمم‏تر گردند.

دیوان اشعار این حکیم نامدار که مزین به مقدمه حکیم میرزا مهدی الهی قمشه‏ای به خط آن جناب است، در سال 1364 به زیور طبع آراسته شده است. این مجموعه گرانبها شامل قصاید، غزلیات، رباعیات، ترجیع‏بند و ضمیمه‏ای به نام دفتر دل می‏باشد.

مرحوم میرزا مهدی الهی قمشه‏ای در مقدمه‏ای که بر این اثر پرثمر نگاشته‏اند، چنین نوشته‏اند:

«استاد دانشمند اشعار آبداری برای نشر معارف الهی و ترغیب نفوس شیق به کمال و روحهای عالی طالب حقایق، این اشعار را که مضامینش همه طبق اخلاق فاضله و توحید و تزکیه و تربیت روح است‏بدین مقصد عالی سروده [است]... .» (12)

غزل زیر را که «بحر وحدت‏» نام دارد از دیوان استاد حسن زاده برگزیده‏ام:

در این دیر کهن ای دل نباشد جای شیونها

که صاحب دیر خود داند رسوم پروریدنها

خوشا آن مرغ لاهوتی که با آواز داوودی

بود در روضه رضوان همی اندر پریدنها

غریق بحر وحدت را زساحل از چه می‏پرسی

که این دریا ندارد ساحل‏ای نادیده روشنها

در این دریای پر در الهی و تهیدستی

چرا از خود نرستی ای گرفتار اهریمنها

زهفتم آسمان غیب بی عیب خدا بینم

گهرها ریخت کامروزم بشد هر دانه خرمنها

منم آن تشنه دانش که گردانش شود آتش

مرا اندر دل آتش همی باشد نشیمنها

همه عشق و همه شورم همه‏عیش‏و همه سورم

که از آیات قرآنی به جانم هست مخزنها

فروزان از فروغ آیت الله نور ای دل

چه باکش ار ندارد شب پره یارای دیدنها

بود مرد تمامی آنکه از تنها نشد تنها

به تنهایی بود تنها و با تنها بود تنها

دل دانا«حسن‏»آن بیت معموری‏است کاندر وی

خدا دارد نظرها و ملایک راست مسکنها (13)

با رباعی‏ای از ایشان این گفتار را به پایان می‏رسانیم:

در خلوت شب، شکار می‏باید کرد

از بوالهوسی کنار می‏باید کرد

دل را به حریم یار می‏باید برد

تن را بفدای یار می‏باید کرد (14)

پی‏نوشت‏ها:

1) سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، اتحاد عاقل به معقول، مقدمه و تعلیقات حسن حسن زاده آملی، چاپ دوم، 1362، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ص‏1 و 2.

2) آیة الله حسن حسن زاده آملی، هزار و یک نکته، نکته 524، ص‏286.

3) برای آشنایی بیشتر با شرح حال علامه قزوینی رجوع کنید به: مجموعه رسائل و مقالات فلسفی حکیم محقق و فقیه اصولی علامه آیة الله رفیعی قزوینی‏قدس سره با تصحیح و مقدمه غلامحسین رضانژاد (مقدمه) دایرة المعارف تشیع ذیل آل رفیعی، مجله معارف اسلامی، شماره 9، شهریور 1348 مقاله محمد موقتیان درباره مرحوم قزوینی، و نیز گنجینه دانشمندان مجلدات چهارم و ششم.

4) مقدمه مجموعه رسائل و مقالات فلسفی علامه رفیعی قزوینی، ص‏20.

5) هزار و یک نکته، ص‏616.

6) حکمت عملی یا اخلاق مرتضوی، آیة الله علامه حسن حسن زاده آملی، ص‏27.

7) هزار و یک نکته، نکته 776، ص‏621.

8) نشریه صحیفه (محراب اندیشه و هنر اسلامی)، شماره 30، ص‏5.

9) مجله دانشکده ادبیات، شماره 3، سال نهم، فروردین ماه 1341، مقاله دکتر محمد خوانساری.

10) مجله حوزه، شماره‏21، ص‏23.

11) مجله پیام انقلاب، شماره 150، ص‏15.

12) دیوان اشعار استاد حسن حسن زاده آملی، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، ص 7 و 8.

13) همان، ص 18 و 19.

14) همان، ص‏218.