زندگینامه
حضرت علامه ذوالفنون ابوالحسن شعرانی
رحمه الله علیه
در تذكرة الاولياي عطار نيشابوري، در حكايتي لطيف و ظريف چنين آمده: "آن هنگام كه يوسف صديق را در بازار برده فروشان به مزايده گذارده بودند و بهاي او به ده برابر وزنش طلا رسيده بود، پيرزني با چند بسته و ريسماني كه رشته بود به ميان جمع آمد و فرياد زد كه "اي دلاّل كنعاني فروش" اين ده بسته ريسمان را از من بستان و يوسف را به من ده! مرد فروشنده خنديد و گفت: اي زن اين درّ يتيم در خور تو نيســت. صد گنج بهاي اين جوان است تو با ده كلاف ريسمان چه انتظار داري؟ در جواب او:
پير زن گفتا كه دانستم يقين *** كاين پسر را كس نه بفروشد بدين
ليك اينم بس كه چه دشمن چه دوست *** گويد اين زن از خريداران اوست
غرض اينكه من نيز چون آن زن با اندك سواد خويش سعي در سخن راندن از بزرگمردي كردم كه اسوه فقه و فقاهت، دين و ديانت و اسطوره اخلاق است. و اين مهّم ميسّر نيست با زبان الكن و قلم نارساي من؛ چرا كه به قول ملاّي روم:
در نيابد حال پخته هيچ خام *** پس سخن كوتاه بايد والسّلام!
حضرت علامه ذوالفنون، حكيم متأله حاج ميرزا ابوالحسن شعراني فرزند مرحوم حاج شيخ محمد و از نوادگان ملا فتح الله كاشاني صاحب تفسير منهج الصادقين به سال 1320 هجري ـ قمري در شهر تهران ديده به جهان گشود و در بيت علم و فضيلت و تقوا رشد و نمو كرد. در كودكي و نوجواني، قرآن، تجويد و ادبيات عرب را نزد پدر فراگرفت و كتب رايج در رشتههاي مختلف را در محضر علماي قم و تهران بخصوص مدرّسان مدرسه فخريه(مروي) فراگرفت.
ايشان در تهران ضمن اقامه نماز جماعت در مسجد ملاابوالحسن (جدّ ايشان) به بيان معارف اسلامي براي مردم پرداخته و عمر خود را به مطالعه، تحقيق، تأليف و تدريس گذراند و در حدود سيسال حوزه درس داشت.
مرحوم علامه شعراني نمونه پايداري در كسب علم و جامعيت در علوم مختلف و تعليم آن به ديگران بود. وسعت و عمق علميشان از دروسي كه در طي ساليان متمادي تدريس ميكردند، بخوبي واضح است؛ چنانچه هيأت فلاماريون را از فرانسه به فارسي ترجمه كردند و براي جمعي درس گفتند. مرحوم سيد حسن مدرس « رحمه الله » دستور دادند كه ايشان در مدرسه عالي سپهسالار رياضي تدريس كنند.
نكته قابل توجه اين است كه درس استاد منحصر به خواص و شاگردان نبود؛ بلكه در جلسات متعددي به بيان اصول و احكام و اخلاق ديني و رفع شبهات مي پرداختند. در مورد روش تدريس و بيان استاد چنين آمده: آيت الله شعراني مطالب عالي علمي را تنزل ميدادند تا همگان بتوانند از مواهب دانش كه خدا نصيب ايشان كرده بهره مند گردند و شاگردان آن عالم عاليقدر با مثالهايي كه به خود استاد اختصاص داشت، مطالب علمي را بخوبي درك ميكردند.
ديگر ويژگيهاي علمي و اخلاقي علامه شعراني!
شاگردان فاضل استاد خاطرات بسياري حاكي از صفاي دروني و سادگي و خوش خلقي و پايداري در تعليم و تعلّم و بيپيرايگي ايشان در عين فراست و دقت نقل ميكنند. اما آنچه معرف پارسايي و تواضع و صفا و اخلاص علامه شعراني به اهل بيت ميباشد، مقدمه ايشان بر ترجمه كتاب "نفس المهموم" است كه به نقل آن ميپردازيم: "اما بعد چنين گويد اين بنده فاني ابوالحسن بن محمدبن غلامحسين بن ابي الحسن المدعو بالشعراني كه چون عهد شباب به تحصيل علوم و حفظ اصطلاحات و رسوم بگذشت و اقتدائا به اسلافي الصالحين من عهد صاحب منهج الصادقين از هر علمي بهره گرفتم و از هر خرمني خوشه برداشتم، گاهي به مطالعه كتب ادب از عجم و عرب و زماني به دراست اشارات و اسفار و زماني به تتبع تفاسير و اخبار، وقتي به تفسير و تحشيه كتب فقه و اصول و گاهي به تعمق در مسائل رياضي و معقول تا آن عهد به سر آمد.
لقد طفت في تلك المعاهد كلّها
و سرحت طرفي بين تلك المعالم
ساليان دراز، شب بيدار و روز در تكرار هميشه ملازم دفاتر و كراريس و پيوسته مرافق اقلام و قراطيس، ناگهان سروش غيب در گوش، اين ندا داد كه علم براي معرفت است و معرفت بذر عمل وطاعتو طاعتبياخلاصنشود و اين همه ميسر نگردد مگر به توفيق خدا و توسل به اوليا؛ مشغولي تا چند؟!
علم چندانكه بيشتر خواني
چون عمل در تو نيست ناداني
شتاب بايد كرد و معاد را زادي فراهم ساخت! زود بر چتر كه آفتاب برآمد و كاروان رفت؛ تا يقيني باقي است و نيرو تمام از دست نشده، توسلي جوي و خدمتي كن... ."
شاخصهاي علمي علامه شعراني
مرحوم علامه شعراني در ابعاد مختلف دين داراي آثار گسترده و قابل توجهي بودند و ما در اينجا تيمنا بهذكر پارهاي از اين آثار ميپردازيم.
با استناد به بخش تعليقات علامه شعراني بر شرح اصول كافي كه اثر ملا صالح مازندراني است ، شاخصهاي علمي كه ذيلاً شرح آن ميآيد، در زمينه مبادي روشهاي كلامي و دينشناسي از شيوه كلي تعليقات و نحوه برداشتهاي ايشان انتزاع شده و گاه نيز خود به آنها تصريح نمودهاند. و در ساير رشتهها نيز نياز به فحص و تحقيق جداگانه براي بيان شاخصههاي علمي ايشان است.
1ـ وسعت گستردگي معلومات :
امتياز برجسته مرحوم شعراني اين است كه ايشان از معدود افراد جامع بين معقول و منقول در قرن اخير و حتي صاحب نظر در علومي چون نجوم، رياضي و طب بودهاند. اين جامعيت و وسعت معلومات براي اسلامشناسي امتيازي مهم محسوب ميشود. به عنوان نمونه ميتوان به شرح اصول كافي ، جلد سوم، صفحات 69ـ76 رجوع شود كه ايشان از يك حديث سه سطري حدود شش برهان بر اثبات وجود حق تعالي استنتاج نموده و نيز در صفحات 369 تا 383 شرح حديث اول از باب حدوث الاسماء كه كيفيت ظهور اسماء الهي را تبيين نمودهاند.
2ـ دقت و تعمّق:
مرحوم علامه شعراني را ميتوان در دقت و تعمق در مسائل علمي و آيات قرآن و روايات اهل بيت جزء معدود افرادي دانست كه با وجود سعه علمي و گستردگي اطلاعات به هنگام تحليل و استنتاج لوازم از ملزومات توانايي و ابداع خاصي برخوردارند.
3ـ روحيه نقادي:
روحيه حقطلبي مرحوم شعراني كه جز با بررسي و نقادي منصفانه آرا حاصل نميشد، ايشان را به نكاتي دقيق و راهگشا در زمينههاي علوم عقلي و نقلي و نيز فهم آيات و روايات رهنمون ميگشت و احترام بسيار ايشان به علما، هيچگاه مانع از نقادي آثار و آراي آنان نميشد؛ چرا كه ادامه حيات علم را در تحرّي حقيقت و تمييز صحيح از سقيم ميديدند.
4ـ شرح صدر و تقواي علمي:
مرحوم شعراني واجد خصلت انصاف و تقواي علمي بود. اولين سعي او در فهم هرچه بهتر نظريات ديگران و استدلالهاي آنان بود و آنگاه به تجزيه و تحليل منطقي به دور از هرگونه تعصب خام و جهتگيري و رأي استدلالي ميپرداخت و گاه در طرح دقيق ادله مخالفان، از خود آنها فراتر ميرفت و ابتدا ادله را استحكام ميبخشيد، سپس به بررسي و نقد و قبول يا رد آنها ميپرداخت.
ايشان در مقام تحقيق در عقايد يك دين يا نحله خاص تنها به مسموعات و منقولات درجه دوم اكتفا نمينمود و خود به منابع دست اول رجوع ميكرد و با تسلطي كه بر چند زبان زنده دنيا داشتند حتي الامكان منابع اصلي را مورد مطالعه و بررسي قرار ميدادند. ايشان در مذمت به كار بردن حربه تكفير در شرح اصول كافي چنين ميفرمايند: "تكفير توسط اهل ظاهر مصيبتي است كه مسلمانها در اكثر زمانها به جهت اغواي شيطان به آن مبتلا بودهاند تا اينكه چهره دين را نزد ملحدان مشوه ساخته و علما را از تجهيز و مهارت در دفع شبهات منكرين بازداشته تا نتوانند مبادي عقايد را محكم نمايند."
5ـ روشن بيني و قدرت درك مفاهيم و موضوعات جديد:
كنجكاوي فطري علامه شعراني و ديد روشن ايشان در درك و فهم علوم بشري علاوه بر علوم ديني همراه با آشنايي به چندين زبان زنده دنيا ديدگاه و نظرگاه جديدي را در بينش ايشان به وجود آورده بود بطوري كه در بيان مفاهيم اسلامي گاه از نتايج علوم روز و نظريات علمي استفاده مينمودند و گاهي نيز براي توضيح آيه يا روايتي و يا جهت تبيين فلسفه احكام فردي يا اجتماعي اسلام از تحليلهاي تاريخي جامعهشناسي يا روانشناسي يا اقتصادي استفاده ميكردند. البته دقت و وسواس علمي را براي پرهيز از تفسير به رأي رعايت ميفرمودند.
به نقل از شاگردانشان از محسّنات ايشان اين بود كه به فكر و آراي قدما در مسائل فقهي خيلي عنايت داشتند. و عجيب در ولايت متصلّب بودند و در ابتداي كتاب نفس المهموم مرحوم حاج شيخ عباس قمي« رحمهالله »كه ترجمه فرمودند با فرمايشاتي خواندني و بياناتي شيرين به پيشگاه اهل بيت ولايت اظهار علاقه، تضرّع و تأدّب نمودهاند. به درس و بحث و مطالعه و تحقيق نيز عشق بسيار داشتند و اصلاً سر تا پا عشق بودند. شاگردان ايشان نقل ميكنند: "چه بسيار براي ما پيش ميآمد كه نماز صبح را در مدرسه مروي ميخوانديم؛ بين الطلوعين ايشان در منزلشان كفايه ميفرمود، كفايه كه تمام ميشد بعضيها مينشستند، بعضيها ميرفتند. آقاياني براي درس مكاسب ايشان ميآمدند. يك نفسي تازه ميكرد، براي درس مكاسب ميآمد، درس مكاسب گفته ميشد، مكاسبيها ميرفتند بعد ايشان اسفار ميفرمود يا شفا يا اشارات و درسهاي فلسفي ميگفتند.
چه بسا روزهاـ خداي عليم و لطيف و خبير گواه است ـ كه ما در بين الطلوعين ميآمديم براي درس كفايه و سر درس آخري مثلاً مجسطي، زيج بهادري اذان ظهر ميگفتند و ايشان از صبح تا ظهر به ترتيب كفايه، اسفار و... تدريس ميكردند تا اذان ظهر."
آثار :
آثار چاپ نشده استاد بسيار است اما در اينجا به ذكر آثار مطبوع ايشان اكتفا ميكنيم:
ـ در تفسير و علوم قرآن:
1ـ حاشيه بر مجمع البيان در ده جلد با تصحيح كامل و اعراب اشعار و توضيح آنها
2ـ تصحيح كامل تفسير صافي در دو جلد
3ـ حواشي و تعليقات بر تفسير كبير منهج الصادقين در ده جلد
4ـ مقدمه و حواشي و تصحيح كامل تفسير ابوالفتوح رازي با توضيح اشعار و شواهد عربي و فارسي در دوازده جلد.
5ـ نشر طوبي؛ دائرةالمعارف اصطلاحات قرآن تا حرف "ص" است كه به سبك جالبي معاني متفاوت واژههاي قرآني به حسب استعمال در آيات مختلف مطرح شده و مورد تفسير قرار گرفته و شامل معارف مختلف فلسفي و كلامي و نكات دقيق فقهي و تاريخي است.
6ـ تجويد قرآن
7ـ طبع بيش از شصت نسخه از قرآن كريم كه با دقت نظر ايشان تصحيح و اعراب گذاري شده است.
ـ در حديث و درايت :
1. جمع حواشي و تحقيق و تصحيح كتاب "وافي" ملا محسن فيض كاشاني در سه جلد
2. تعليقات شرح اصول كافي ملا صالح مازندراني در دوازده جلد
3. تعليقات بر وسائل الشيعه شيخ حرّ عاملي از جلد شانزده تا بيست
4. حاشيهبر ارشاد"القلوب" ديلمي
5. ترجمه و شرح دعاي عرفه حضرت امام حسين« عليهالسلام »به ضميمه كتاب فيض الدموع
6. ترجمه و شرح مفصل صحيفه كامله سجاديه
7. رساله در علم درايه
8. تحقيق و تصحيح جامع الروات به امر آية الله بروجردي
ـ در فقه و اصول:
1. المدخل الي عذب المنهل در اصول
2. شرح كفاية الاصول بر طريقه قال اقول كه به تفسير و توضيح مقاصد آن به عبارت واضح اكتفا شده
3. شرح تبصره علامه حلي كه مختصري از كليه كتب فقهي شيعه اماميه را نير در بر دارد.
4. حاشيه كبيره بر قواعد
5. رساله در شرح شكوك صلاة در عروةالوثقي
6. مناسك حج با حواشي نه نفر از مراجع تقليد
7. فقهفارسيمختصرجهتتدريس
ـ در فلسفه و كلام:
1. شرح تجريد در علم كلام
2. حاشيه بر فصل الخطاب في عدم تحريف الكتاب
3. راه سعادت در اثبات نبوت و ردّ شبهات يهود و نصاري
4. ترجمه كتاب الامام علي صوت العدالة الانسانيه با انتقاد از لغزشهاي نويسنده آن
5. تعليقاتي بر كتاب "محمد پيامبر و سياستمدار " نوشته مونتگمري وات
6. اصطلاحات فلسفي
7. مقدمه و حواشي محققانه بر اسرار الحكم سبزواري
ـ در هيئت و نجوم:
1. شرح عمل به زيج هندي و براهين عمليات آن مبتني بر هيئت جديد
2. تعليقه و مستدرك تشريح الافلاك در اشاره به هيئت جديد
3. هيئت فلاماريون ترجمه از زبان فرانسه
4. تقويمهاي شبانهروزي
ـ در تاريخ و فنون ديگر:
1. ترجمه نفس المهموم شيخ عباس قمي
2. مقدمه، تصحيح و تحقيق كشف الغمة
3. مقدمه و تصحيح منتخب التواريخ
4. مقدمه كتاب وقايع السنن مرحوم خاتون آبادي
5. مقدمه، تصحيح و تعليقات بر كتاب روضة الشهداء
6. تصحيح كامل و مقدمه و حاشيه جلد اول و سوم نفائس الفنون و عرائس العيون آملي
ـ رحلت علامه شعراني :
سرانجام اين علامه عاليقدر در سن 73 سالگي دچار ضعف و نقاهت و بيماري قلب و ريه گرديد. و پس از چندي بواسطه شدت بيماري به آلمان اعزام شده و در يكي از بيمارستانهاي شهر هامبورگ بستري گرديد ليكن معالجات سودي نبخشيد و پس از نيمه شب يكشنبه 12 آبان ماه سال 1352 مقارن با هفتم شوال سال 1393 هجري قمري در بيمارستان جان به جان آفرين تسليم نمودند. پيكر ايشان به تهران منتقل و در جوار حضرت عبدالعظيم بهخاك سپردهشد.
گزيدهاي از وصيتنامه علمي، معنوي و اخلاقي آيت الله شعراني خطاب به دانشجويان و طلاب علوم ديني:
"توصيهاي به برادرانم، يعني طالبان علوم دين و پژوهندگان آثار سرور انبياء« صلياللهعليهوآله »كه بدين كتاب مينگرند؛ بزرگترين چيزي كه بر طالب علم واجب و ضروري است، خالص گردانيدن نيت اوست كه بنده را توفيق ميدهد و وسايل طاعت خويش را برايش فراهم ميآورد و هموست كه راه درست را در قلوب بندگانش الهام ميبخشد. اگر اخلاص نيت نباشد هيچكس موفق نميشود از نردبان دانش بالا رفته يا از آموختههاي خود سودي برد... از ديگر اموري كه بر طالب علم واجب است، پارسايي و پرهيز از حرامها و مسائل شبههناك و نيز مواظبت بر عبادات است؛ زيرا هيچ كس از علم خود سودي نميبرد مگر آن را با عمل مقرون سازد. دلهاي مردمان نيز بواسطه عالم بيتقوا آرامش نمييابد... .
و واجب است بر طالب علم كه قرائت قرآن كريم را در طول شبانه روز ترك نگويد و آن قرائت را به اندازه توانايي خويش با تدبّر و تأمّل در ريزهكاريها و معاني آيات همراه سازد و در آياتي كه به اشكال برميخورد به تفسير مراجعه كند و نيز واجب است بر ادله گفتار و رفتار و مطالعه آنچه را بيهوده است و بدو ارتباطي ندارد واگذارد... و بايد طالب علم نسبت به علما گمان نيكو داشته باشد و اين راز موفقيت و وسيله كاميابي و پيروزي است و بدگماني به آنان شقاوت و بدبختي به بار ميآورد بلكه گاهي به كفر و گمراهي و جهل مركّب ميانجامد. پس بايد در كلام آنها با عنايتي كامل و تدبّري راستين نگريست... البته مقصود ما اين نيست كه اين بزرگان، معصوم از خطا هستند بلكه منظور ايناستكه جايز نيست در اولين برخورد سريعا آنان را تخطئه كرد.
و نيز واجب است بر طالب علم كه عادت به تعصّب و خشكي نسبت به كتاب خاص يا طريقهاي خاص پيدا نكند...
يك طالب علم بايد در تهذيب نفس خويش كوشا باشد و خود را با اخلاق فاضله آراسته سازد و در اين راه تنها به خواندن احاديث وارد شده بسنده نكند؛ بلكه عمده آن است كه با اهل اخلاق همنشين و معاشر گردد و اعمال خود را بر آنان عرضه بدارد و عيوب و كاستيهاي خويشرا دريابد و از آنان راههاي اصلاح نفس را بجويد.
شايسته است بر تو كه از معاشرتهاي خالي از تعليم با مردم بكاهي بويژه با ثروتمندان و مترفين و دنيا خواهان بايد آنچه را كه آخرت را از ياد تو ميبرد و ميل و رغبت به دنيا را در تو ايجاد ميكند رها كني و با صالحان و پارسايان و اهل عبادت همراه گردي زيرا اين عمل بطور كلي در تهذيب نفس مؤثّر است... .
بدان كه (رشتههاي) علوم شرع بسيار است و كمتر اتفاق ميافتد كه شخصي در تمامي آنها كاردان و صاحب مهارت گردد و لذا بر هر طالب علمي واجب است كه بخشهايي از اين علوم را برگزيند كه:
الف ـ فايده آن براي مردم بيشتر باشد. ب ـ در جهت رهايي از گمراهي نيز از توانايي بيشتري بهرهمند باشد. و از آنجا كه فراگيري و آموزش همه اين علوم، واجب كفايي است اگر در يك رشته تعداد عالمان افزايش يافت و در رشته ديگر رو به كاستي يا نابودي نهاد پس بر طلبه مستعد واجب است كه اين رشته را برگزيند هرچند كه منزلت و منافع دنيايي او در رشته ديگر نهفته باشد و اين از نشانههاي اخلاص نيت در راه فراگيري دانش است و از همين امر دانسته ميشود كه هدف اين دانشجو تنها خداوند متعال است.
علومي هستند كه در همه رشتهها بدانها نياز هست. مانند:
1) زبان عربي
2) علم قرائت... هرچند اگر به قرائت يكي از قراء هم اكتفا كند... زيرا حفظ كلمات و الفاظ قرآن از واجبات است و اين هم وظيفه اهل علم ميباشد و از همين رهگذر است كه معجزه بودن قرآن پايدار ميماند.
3) سيره
4) حديث؛ بايد از احاديث پيامبر« صلياللهعليهوآله »و اهل بيت« عليهمالسلام » نمونههاي خوب و شايستهاي را بداند زيرا با نگريستن در آن احاديث است كه ايمان در قلب آدمي استقرار مييابد و بر راستي آنان در نبوت و امامت يقين حاصل ميشود.
5) اصول اعتقادات: واجب است بر طلاب علم كه بر اصول مذهب و آنچه به اعتقادات وابسته است، معرفت داشته باشد... زيرا هر عالمي احتياج به بحث و تقرير و تعليم دارد و اين امور جز از رهگذر علم تفصيلي امكانپذير نيست ؛ برخلاف عوام مردم كه نوعا به دانستن مختصر و اجمالي اكتفا ميكنند...
و نبايد در فراگيري علمي قدم پيش گذارد مگر آنكه مقدمات آن را تكميل كند مثلاً براي پرداختن به تفسير و حديث بايد ابتدا در ادبيات عرب به حد كمال رسد و بخشي از فقه و كلام را نيز آموخته باشد.
منابع :
ـ در آسمان معرفت: علامه حسن زاده آملي