شبلى به حج رفته بود، و پس از انجام اعمال حج به حضور امام سيد الساجدين عليه السلام مشرف شد، امام عليه السلام از وى پرسيد: اى شبلى ! حج گزاردى ؟
شبلى : آرى ! با ابن رسول الله صلى الله عليه وآله ! .
امام عليه السلام : زمانى كه به ميقات فرود آمدى ، آيا نيت كرده اى كه جامع معصيت را از خود به در آورى و جامع طاعت بپوشى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : زمانى كه از جامع خود برهنه شدى ، آيا نيت كردى كه از ريا و نفاق برهنه شوى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : زمانى كه غسل كردى ، آيا نيت كردى كه خويشتن را از بديها و گناه ها شست و شو دهى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : آيا خويشتن را پاكيزه كردى و احرام بستى و عقد وقت حج بستى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : زمانى كه خود را پاكيزه كردى و عقد بستى ، آيا نيت كردى كه آنچه را خداوند متعال حرام كرده است ، بر خويشتن حرام كنى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : خويشتن را پاكيزه نكردى و احرام نبستى و عقد حج نبستى .
امام عليه السلام : آيا داخل ميقات شدى و تلبيه گفتى ؟
شبلى : آرى .
امام عليه السلام : آنگاه كه داخل ميقات شدى ، آيا نيت كردى كه به نيت زيارت داخل شوى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : آنگاه كه دو ركعت نماز گزاردى ، نيت كردى كه به خداوند متعال به بهترين اعمال و بزرگترين حسنات عباد، كه نماز است تقرب جويى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : آنگاه كه تلبيه گفتى ، آيا نيت كردى كه براى خداوند به هر طاعتى گويا شوى و از معصيت او، خود را باز دارى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : در ميقات داخل نشدى و نماز نخواندى و تلبيه نگفتى (تلبيه يعنى لبيك گفتن ) .
سپس امام عليه السلام فرمود: آيا در حرم داخل شدى و كعبه را ديدى و نماز خواندى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : آنگاه كه داخل حرم شدى ، آيا نيت كردى كه بر خود هرگونه عيب اهل ملت اسلام را حرام كنى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : آنگاه كه به مكه رسيدى و كعبه را ديدى و دانستى كه آن خانه خداست ، آيا قصد خداوند سبحان كردى و از غير او بريدى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : پس نه داخل مكه شدى و نه داخل حرم .
سپس امام عليه السلام فرمود: آيا طواف بيت را به جاى آوردى و اركان را مس كردى و عمل سعى را انجام دادى ؟
شبلى : آرى !
امام عليه السلام : آنگاه كه سعى كردى ، آيا نيت كردى كه از همه گريختى و به سوى خداوند فرار كنى ، و صدق اين نيت را علام الغيوب شناخت ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : نه طواف بيت كردى و نه سعى به جا آوردى .
سپس امام عليه السلام فرمود: آيا در مقام ابراهيم عليه السلام وقوف كردى و در آن مقام دو ركعت نماز گزاردى ؟
شبلى : آرى !
امام عليه السلام در اين هنگام صيحه اى برآورد كه نزديك بود از دنيا مفارقت كند، سپس فرمود: آه ! آه ! كسى كه به مقام قرب رسيده و با خدا مصافحه كرده كجاست ؟ حق تعالى با آن عظمت و جلال ، مسكينى را به اين مقام برساند، آيا جايز است بر او كه حرمت چنين پروردگار مهربان را ضايع كند؟ هرگز چنين نيست كه كسى با خدا مصافحه كند بعد از آن مخالفت او را جايز داند. پس از آن فرمود: آنگاه كه در مقام ابراهيم (ع ) ايستادى ، آيا نيت كردى كه بر انجام هر طاعتى بايستى ، و پشت به هر معصيت بكنى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : آنگاه كه در مقام فراهيم دو ركعت نماز گزاردى ، آيا نيت كردى كه چون نماز ابراهيم عليه السلام نماز گزارى ؟ و به نمازت ، بينى شيطان را به خاك ماليدى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : در مقام نايستادى و در آن نماز نخواندى .
پس از آن فرمود: آيا بالاى چاه زمزم بر آمدى ؟
شبلى : آرى !
امام عليه السلام : آنگاه كه بر بالاى چاه زمزم بر آمدى ، آيا نيت كردى كه بر طاعت برآمدى و چشمت را از معصيت پوشاندى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : پس بر چاه زمزم بر نيامدى و از آن ننوشيدى .
پس از آن فرمود: آيا سعى ميان صفا و مروه را به جاى آوردى و در ميان آن دو مشى و تردد داشتى ؟
شبلى : آرى !
امام عليه السلام : از سعى ميان صفا و مروه ، آيا نيت كردى كه در ميان خوف و رجايى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : پس نه سهى كردى و نه مشى و ترد بين صفا و مروه .
پس از آن فرمود: آيا از مكه خارج شدى و به منى رفتى ؟
شبلى : آرى !
امام عليه السلام : به منى رفتى ، آيا نيت كردى كه مردم را از زبان و دل و دست خود ايمن گردانى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : پس به منى نرفتى .
بعد از آن امام عليه السلام فرمود: (آيا در موقف عرفه وقوف كردى ؟ و بر جبل الرحمه برآمدى ؟ و شناختى خداوند متعال را در جبل الرحمه و جمرات خواندى ؟
شبلى : آرى !
امام عليه السلام : در موقف عرفه ، آيا معرفت حق سبحانه و تعالى و اطلاع او را بر سرائر و قلب خود شناختى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : بر جبل الرحمه كه بالا رفتى اى ، آيا نيت كردى كه خداوند هر مؤ من و مؤمنه را رحمت كند؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : آنگاه به مزدلفه (مشعر) رفتى ؟ و از آن جا سنگريزه ها از زمين بركندى ؟ و به مشعر الحرام مرور كردى ؟
شبلى : آرى !
امام عليه السلام : آنگاه كه در مزدلفه مشى مى كردى و از آن سنگريزه ها بر مى كندى ، آيا نيت كردى كه هر معصيت و جهل را از خود بركنى و هر علم و عمل را در خود نشانى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : به مشعر الحرام مرور كردى ، آيا نيت كردى كه شعائر اهل تقوى و اهل خوف را شعار قلب خود قرار دهى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : در مزدلفه مشى نكردى و از آن سنگريزه ها بر نداشتى و به مشعرالحرام مرور نكردى .
پس از آن امام عليه السلام فرمود: در منى نماز گزاردى ؟ و رمى جمره كردى ؟ و حلق راءس (سر تراشيدت ) را انجام دادى ؟ و فديه (قربانى ) خود را ذبح كردى ؟ و در مسجد خيف نماز خواندى ؟ و به مكه باز گشتى ؟ و طواف افاضه به جاى آوردى ؟
شبلى : آرى !
امام عليه السلام : آنگاه كه به منى رسيد و رمى جمره ها كردى ، آيا نيت كردى كه به مطلب خود رسيدى و هرگونه حاجت تو بر آورده شده است ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : آنگاه كه سر تراشيدى ، آيا نيت كردى كه از پليدى ها پاك شدى و از هر گناه و بد عاقبتى كه بنى آدم را است به در آمدى ، مثل آن روزى شدى كه از مادر متولد شد؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : آنگاه كه در مسجد خيف نماز خواندى ، آيا نيت كردى كه نترسى ، مگر از خداوند و اميدوار نباشى مگر به رحمت او؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : آنگاه كه قربانى خود را ذبح كردى ، آيا نيت كردى كه طمع را سر بريدى و به ابراهيم عليه السلام به ذبح فرزندش اقتدا كردى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : آنگاه كه به مكه بازگشت كردى و طواف افاضه به جاى آوردى ، آيا نيت كردى كه افاضه (كوچ كردن ) به رحمت خدا كردى و به طاعت او بازگشت كردى و به سوى او تقرب جستى ؟
شبلى : نه .
امام عليه السلام : به منى نرسيدى و رمى جمره نكردى ، و حلق راءس انجام ندادى ، و قربانى ات را ذبح نكردى ، و در مسجد خيف نماز نگزاردى و طواف افاضه به جاى نياوردى و به سوى خداوند تقرب نجستى ، چه است كه تو حج نكردى .
س شيلى از تفريط حجش به ندبه و زارى افتاد و پيوسته آداب حج مى آموخت تا سال ديگر از روى معرفت و يقين حج بگزارد.

 

منبع:فضایل و سیره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملی