داستان هاروت و ماروت
روزى به امام حسن عسكرى عليه السلام ، ابوالقاسم ، عرض كرديم : قومى نزد ما هستند كه گمان كنند، هاروت و ماروت دو ملك بوده اند كه ملايكه چون عصيان بنى آدم بسيار شد آن دو را برگزيدند و خداوند، آنها را با كسى ديگر به دنيا فرو فرستاد. آن دو، به واسطه زهره به فتنه افتادند و اراده زنا كرده ، شرب خمر كردند و مرتكب قتل نفس محرمه شدند و خداوند آن دو را در بابل عذاب فرمود و آن زن را مسخ كرد و به صورت همين ستاره اى كه زهره نام دارد، مبدل نمود.
امام عليه السلام در پاسخ فرمود: معاذ الله ! ملايكه ، معصومند و به الطاف الهى ، از كيفر و زشتى ها محفوظند؛ چنان كه خداى عز و جل درباره آنها فرمايد: لا يعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يؤ مرون ؛ هرگز نافرمانى خداى نكنند و آنچه امر شوند انجام دهند.
و نيز فرمود: و له من فى السموات والارض و من عنده - يعنى ملائكه - لا يستكبرون عن عبادته و لا يستحسرون يسبحون الليل و النهار لا يفترون ؛ آنچه در آسمانها و زمين است ، همه ملك اوست و آنان كه در پيشگاهش مقربند ( فرشتگان ) از عبادتش سرپيچى نكنند و خسته و ملول نشوند.
و نيز درباره شان فرمايد: بل عباد مكرمون ، لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون ... مشفقون ؛
بلكه همه بندگان مقرب خدايند، كه هرگز پيش از امر خداوند عملى انجام ندهند و هر چه كنند به فرمان اوست ، و هر چه از ازل كرده و هر چه تا ابد كنند، همه را خدا داند و هرگز آن مقربان درگاه از احدى جز آن كه خداى از او راضى است ، شفاعت نكنند و آنان دايم از خوف خداى هراسانند.
خداوند اين فرشتگان را در زمين جانشينان خود قرار داد و ايشان مانند انبيا و ائمه بودند در دنيا؛ آيا كسى از ائمه مرتكب قتل يا زنا شود؟!
سپس امام عليه السلام ادامه داد: آيا ندانى كه خداوند، دنيا را از پيامبر يا امامى از نوع بشر خالى نگذارد؟ مگر چنين نيست كه خداوند فرمايد: و ما ارسلنا من قبلك - يعنى الى الخلق - الا رجالا نوحى اليهم من اهل القرى ؛ و ما هيچ كس را پيش از تو به رسالت نفرستاديم ، جز آنكه رسولان همه (چون تو) مردانى بودند از شهرهاى دنيا كه به وحى ما مؤيد شدند.
خداوند در اين آيه بيان فرمايد كه ملايكه را به زمين نفرستاده تا امام و حاكم باشند؛ بلكه آنان را به سوى پيامبران خود، گسيل داشته است .
يوسف بن محمد و على بن محمد سيار ادامه داده ، گويند: به امام عليه السلام عرض كرديم : بنابراين ديگر ابليس نبايد ملك باشد؟
امام عليه السلام پاسخ داد: خير! بلكه او از جنس جن بود. مگر نشنيده اى كه خداى تعالى فرمايد: و اذ قلنا للملائكه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابليس كان من الجن ؛
و (اى رسول !) ياد آر هنگامى كه فرشتگان را فرمان داديم كه آدم را سجده كنيد! و آنان همه ، سر به سجده بردند، مگر ابليس كه از جنيان بود.خداوند بدين وسيله بيان فرمايد كه ابليس ، جن بوده است ، و او همان است كه درباره اش فرمايد: والجن خلقناه من قبل نار السموم ؛ و جنيان را پيشتر از آتش گدازنده خلق كرديم .
امام عليه السلام ادامه داده ، فرمود: پدرم از جدم ، رضا و او از پدرش و پدرانش و آنها از على عليه السلام و او از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل كرده است كه فرمود: خداوند، ما آل محمد را و نيز پيامبران و ملايك مقرب را برگزيد، و اين انتخاب او جز بر عمل و آگاهى از آنان به اين كه از ولايتش خارج و از عصمتش جدا نشوند، و به كسانى كه مستحق عذاب و نقمت الهى اند، ملحق نگردند، نبود.
به امام (ع ) عرض كرديم : براى ما روايت كرده اند كه على عليه السلام چون رسول خدا صلى الله عليه وآله به نص ، او را به امامت نصب فرمود، خداوند ولايتش را بر فئام كه از ملايك بودند عرضه داشت و آنها از قبولش سرباز زدند؛ خداوند نيز آنها را مسخ كرد و به صورت وزغ در آورد
امام (ع ) فرمود: معاذالله آنان بر ما دروغ بسته اند! ملايك ، رسولان خدايند همانند ساير انبياء الهى كه رسول آن خداوندند به سوى خلق ؛ آيا از آنان كفر به خداوند سر زند؟
عرض كرديم : خير!
فرمود: ملايكه نيز چنين اند؛ و شاءن ملايك عظيم است .
منبع:فضایل و سیره چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملی