کلمه نود و يك رساله صد كلمه در معرفت نفس
آن كه در خود درست انديشد دريابد كه بود او نابود شدنى نيست، هر چند او را اطوار وجودى است، چه اين كه شأنى از وجود صمدى است و به تعبير فلسفى معلول قائم به علت تامه خود است كه حق مطلق و وجود صمد است، و نافى بايد نخست نفى علت كند و آن يا عدم است يا وجود، عدم كه بطلان محض و هيچ است و وجود كه واجب بالذات است علاوه اين كه شى ء، نافى ذات خود نيست.
فناى صحف عرفانى عبارت از رفع تعينات و اسقاط اضافات است و نيست شدن و خلق بعد از هستى بتعبير موت در روايات كنايه از فناى سافل در عالى است، لذا در سلسله طولى صعودى موت عالى متأخر از موت سافل است.