کلمه هفتاد و پنج رساله صد كلمه در معرفت نفس
آن كه در منشئات تمثلى نفسانى خود در حال انصراف از شواغل حسى و موانع خارجى بينديشد، اعتراف كند كه نفس چون قوت گيرد مانند نفوس متألهه، تواند به سلطان كلمه نورى وجودى و امر كن ايجادى خود اشباح و اشخاصى همانند خود و يا ديگران انشاء كند، و چون مجرد از ماده و احكام آن و محيط و فائق بر آنها است، به چشم بر هم زدنى به طى ارض به هر جا خواهد گسيل دارد، و به مواضع مختلف در اطراف و اكناف فرستد، تا به داد مظلومان برسند، و گمشدگان را دريابند، و نفوس مستعده را امداد نمايند، بدين سر مقنع عارف رومى در دفتر دوم مثنوى ايمائى نموده است كه:
شير مردانند در عالم مدد
آن زمان كافغان مظلومان رسد
بانگ مظلومان ز هر جا بشنوند
آن طرف چون رحمت حق مى دوند
اشخاص ياد شده همه قائم به آن نفس متأله منشى آنهايند كه قيام فعل بفاعل يعنى معلول بعلت است.
در اين امر، حدوث اشباح صفحه تلويزيون در آن واحد در مواضع مختلف، تا حدى تنظير مناسبى است، وليكن اين صنعت است و سايه بى جان، و آن خلقت به اذن الله است و اشخاص حى متصرف كه در حقيقت از شئون يك نفس متأله اند.