کلمه شصت و چهار رساله صد كلمه در معرفت نفس
آن كه در تن و روان خود بينديشد، خود را يك چيز و دو چيز، بلكه چند چيز يابد:
يك چيز به حسب شخصيت، دو چيز يا چند چيز به لحاظ تحليل عقلى.
يك شخصيت ممتد از فرش تا فوق عرض، كه يك انسان طبيعى و مثالى و عقلى و الهى است:
طبيعت هميشه سيال است، و صورت او به تجدد امثال محفوظ است، و در حقيقت روح متجسد است، مثال را تجرد برزخى است، و عقل را تجرد تام، و الهى اينكه هيچ چيز به انفصال و استقلال نازل نشده است بلكه:
بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ* روان گوهرى نورانى منزه از مشاين طبيعت، و مغتذى به حقائق علميه است.
و حقائق علميه صور فعليه اند كه به كمال رسيده اند و حركت در آنها راه ندارد و گرنه بايد بالقوه باشند و لازم آيد كه هيچ صورت علميه اى متحقق نباشد و به فعليت نرسيده باشد.
پس انسان ثابت سيال است، هم براهين تجرد نفس در وى به قوت خود باقى است، و هم ادله حركت جوهر طبيعت صورت جسمانيه