کلمه 48رساله صد کلمه در معرفت نفس
آن كه در معنى حقيقى سعادت انسان درست نظر كندت پى برد كه سعادت نفس انسانى اين است كه از كمال وجودى خود در عداد جواهر مفارق از ماده قرار گيرد تا در صدور افعالش مانند قوام ذاتش از ماده طبيعى بى نياز گردد، چنانكه وصى عليه السلام فرمود:
والله قلعت باب خيبر و قذفت به اربعين ذارعا لم تحس به اعضائى بقوه جسديه ولا حركه غذائيه ولكن ايدت بقوه ملكوتيه و نفس بنور ربها مستضيئه .
يعنى: سوگند به خداوند من به قوت جسدى و حركت غذائى در از خيبر برنكنده ام و آن را به چهل ارش بدور نيفكنده ام ، چنانكه اعضايم بدان احساس نكرده است ، ولكن به قوت ملكوتى و نفسى كه به نور رب خود مستضى ء است بر آن دست يافتم .
و به عبارت ديگر: سوگند به خداوند، من به تاييد قوت ملكوتى و نفسى كه به نور رب خود مستضى ء است ، در از خيبر بر كنده ام و آن را به چهل ارش به درو افكنده ام ، چنانكه اعضايم بدان احساس نكرده است ، نه به قوت جسدى و حركت غذائى .