(( قبر )) ، در لغت به معناى غلاف است ، چنانكه شاعرى گفته : (( خط بها قبرا لابيض ماجد )) قبر دنيوى مادى ، معروف و معلوم است ، و بدن مادى دنيوى نيز نوعى قبر مى باشد. همچنين بدن صورى برزخى نيز قبر بوده ، غبارهاى شواغل ضاغطه نفس نيز خود، قبرى هستند. همين طور صور تجسم اعمال كه در عالم برزخ ، بر روح محيطند. در اين نشات ، قبور، متشابه اند و در آخرت ، متخالف . متشابه را دو معناست :
يكى قبور خاكى ، كه انسان من حيث هو انسان در آن مقبور نيست ؛ اگر چه امكان اشراف بعضى از نفوس كامله را بر كسى كه در آن مقبور است نمى توان انكار كرد، و اطلاق قبر بر اين حفره از باب توسع در تعبير مى باشد.
معناى دوم آن كه ، آنها متشابهند به اين معنى كه افراد انسان ، نوعى واحد است و آن قبور، در صدق معناى انسان بر آنها از جهت صورت ، متماثلند. خداوند سبحان مى فرمايد: (( و ما انت بمسمع من فى القبور )) قبر حقيقى انسان ، خارج از او نيست ؛ بلكه داراى مراتبى است . پس در اين نشات ، افراد متشابه اند و در آخرت داراى انواعى متخالف . از اين روست كه قبرى ، روضه اى از رياض بهشت است و قبرى ديگر، حفره اى از حفره هاى دوزخ : (( و اذا القبور بعثرت ))
منبع: عيون مسائل نفس و شرح آن ، ج 1، ص 44