بايد دانست كه مراد از معقول آن امريست كه مورد ادراك عقلى قرار گرفته است , مثل تعقل و ادراك حقيقت انسان يا تعقل حقيقت حيوان , ليكن حقيقتى كه ادراك عقلى تعلق به آن دارد معقول بالعرض است نه معقول بالذات , زيرا كه معقول بالذات آنست كه موجود به وجود عقلى باشد و وجودى غير اين وجود نداشته باشد چنانكه توضيح آن در فصل ديگر خواهد آمد . و در اين مقام همينقدر بايد دانست كه مراد از اتحاد عاقل به معقول بالعرض نيست كه اشياى خارجه از عالم نفس و بيرون از صقع قوه عاقله مى باشند زيرا كه هيچ عاقلى نمى گويد كه جوهر عاقل با انسان و فلك و ملك و حيوان كه در خارج از نفس وجود دارند يكى مى باشند و اين در نهايت ظهور است بلكه مراد اتحاد عاقل به چيزيست كه در صقع وجود نفس وجود دارد و اعتبار وجود و هستى او در خارج از عالم نفس نيست و آن معقول بالذات است.
منبع: اتحاد عاقل به معقول