قزوين را بر اين طلبه دعا گوى شما حقّى عظيم است. واقعهاى را از حدود سى و هفت سال پيش از اين به يادگار دارم و به عرض مىرسانم. و آن اين كه در روزهاى پنجشنبه و جمعه و مطلق تعطيليهاى ايّام مرسوم و متعارف درسى، در محضر مبارك استاد بزرگوارم جناب علّامه شعرانى (رضوان اللّه تعالى عليه) رياضيات مىخواندم.
در صبح سعادت روز پنجشنبهاى كه از مدرسه مروى تهران به حضور انورش در بيت المعمور آن حضرت تشرّف حاصل كردم، بعد از تحيّت صبحگاهى رو به من فرمود و گفت: «آقاى ميرزا ابو الحسن قزوينى به تهران تشريف آوردهاند و شنيدم درس و بحث را شروع كردهاند. شما اين درسهايى را كه پيش من و آقايان ديگر داريد، طورى تنظيم كنيد كه محضرش را ادراك كنيد».
استادان عزيز، فرهنگيان گرامى! روحانيت حقيقى را مشاهده بفرماييد و روحانى واقعى را ببينيد!
اين استاد بزرگ حضرت علّامه شعرانى چه بزرگوارى درباره
شاگردش مىفرمايد، و چگونه عالم ديگر معاصرش مثل علّامه رفيعى را به بزرگى نام مىبرد و شاگردش را به ادراك محضر شريفش امر مىفرمايد. اين داعى از آية اللّه رفيعى قزوينى آگاهى نداشت و او را نمىشناخت، بركاتى كه از محضر شريفش عايد اين كمترين شده است به ارشاد و راهنمايى حضرت استاد علّامه شعرانى بوده است.
آرى: «متّحد جانهاى شيران خداست».
منبع: منبع: كلمه 568 هزار و یک کلمه