همچنین آن دست مبارک و تبارک الله احسن الخالقین که این صنع شگفت انسان را آفرید کتابى براى نگهدارى این صنعت به نام قرآن در کنارش گذاشت، دستورات این کتاب باید در متن افعال و احوال انسان و اجتماع او پیاده شود تا حیات انسانى به دست آورد و صاحب مدینه فاضله گردد.
مهر مهرویان حسن را دین و آیین است و بس
کفر باشد مهر مهرویان ز دل برداشتن
الهی ، خانه کجا و صاحب خانه کجا ؟ طائف آن کجا و عارف این کجا ؟
احمد بن اسحق مى گوید: خدمت امام هادى علیه السلام نوشتم که نظر مبارکشان در مورد دیدن خداوند متعال چیست؟
لاجرم وجود اعضاء و قوا را به لغو و فضول نسبت نکند بلکه حق داند و با نبودن یکی از آن ها نفس را در کارش مختل یابد، امّا وحدت در کثرت و کثرت در وحدت بیند، وحدتی قاهر و محیط و کثرتی مقهور و محاط.
قصیده یا علی از حضرت علامه حسن زاده آملی که هر بیت آن ناظر به آیات و روایات در مورد حضرت امام امیرالمومنین علی وصی علیه السلام است:
گویم: آن که خدا دارد چرا بى نور است؟
و شاءن همه موجودات نیز این است که معقول و معلوم وی گردند ، پس از تو حرکت و از خدا برکت!
امید آنکه در حوزه هاى علمیه صحف ادعیه و اذکار که از ائمه اطهار ما صادر شده اند و بیانگر مقامات و مدارج و معارج انسانند از متون کتب درسى قرار گیرند و در محضر کسانى که زبان فهم و اهل دعا و سیر و سلوکند و راه رفته و راه نمایند درس خوانده شوند.
آن که نیت گناه کردهاست، هرچند که به فعل آن دست نیافتهاست، دل را از دست داده است.
بدان که باید تخم و ریشه سعادت را در این نشئه، در مزرعه دلت بکارى و غرس کنى. اینجا را دریاب، اینجا جاى تجارت و کسب و کار است، و وقت هم خیلى کم است. وقت خیلى کم است و ابد در پیش داریم.
ممارست در علم هندسه براى فکر به مثابت صابون براى جامه است. چنانکه این جامه را تمیز مى گرداند، آن فکر را صافى مى نماید. و این از جهت حسن ترتیب و انتظامى است که در مسائل هندسى بکار رفته است.
برای سخن گفتن از آن فروغ فروزان باید وضو ساخت و رکعتی نماز توأم با شور و نشاط خواند و به صحن آینه ایمان قدم نهاد. او طنین پر صفای صداقت، مدیحه سرای اشتیاق به ساحت قرب حق، بلبل نغمه سرای سرمدی و رایحه دل انگیز بهار هستی است.
توصیه ای غذایی به نقل از علامه حسن زاده آملی:
در لیالى قدر، قرآن به دل کن ، نه فقط قرآن به سر، که اولى جوهر ذات تو گردد و دومى خارج از گوهر تو است.
توضیح: حضرت علامه حسن زاده آملی در بسیاری از آثار و بیانات خود آورده اند که امام علی علیه السلام، از همان زمان صدر اسلام و زمان حیات پیغمبر اکرم به لقب "وصی" مشهور و معهود بود و لکن به سبب اخلال بنی امیه که سعی در محو آثار امیرالمومنین داشتند، این لقب و نیز این منصب الهی حضرت امیر، به فراموشی سپرده شد.
از کتب علامه حسن زاده آملی مطالبی را در این باب جمع آوری نموده ایم که عمده دلایل این مطلب، در کتاب چهارم است و بسیار مغتنم می باشد:
از جناب صدوق ابن بابویه رضوان اللّه تعالى علیه در إحیاى شبهاى بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان که لیالى قدرند در مفاتیح محدث قمى چنین نقل شده است:
- قال شیخنا الصدوق فیما أملى على المشایخ فی مجلس واحد من مذهب الإمامیة و من أحیا هاتین اللیلتین بمذاکرة العلم فهو أفضل.
یعنى افضل اعمال در احیاى این دو شب قدر، مذاکره علم است.