الهى يا قابض و يا باسط! جزر و بحر مد را در پى دارد و محاق قمر بدر را و ادبار فلك و عقل اقبال را وقوس نزول صعود را، قلب حسن در قبض است و اميدوار بسط است....
مـتـكـلمـان در اين كه آيا هنگامى كه مكلف از گناهى توبه كند ليك پس از مدتى آن را به خـاطـر آورد، بـايـد دوبـاره تـوبـه كـنـد يا خير، در اختلاف افتاده اند. در اين باره ، محقق طـوسـى مـى فـرمـايـد: و در وجـوب تـجـديـد (تـوبـه ) نـيـز اشكال است ....
پـس تـوبـه -بـراى دفـع ضـرر- و نـيـز پـشـيـمـانـى بـر انـجـام هـر فـعـل قـبـيـح يـا اخلال به واجب، لازم و واجب است، و از آنچه گفته شد -چنانكه پيداست- وجوب فورى بودن توبه نيز استفاده مى گردد.
ايـن كـه گـفـتـيـم: و نـيـز پـشـيـمـانـى بـر انـجـام هـر فـعـل قـبـيـح بـراى آن اسـت كـه گـنـاهـان صـغـيـره را نـيـز شـامـل شـود؛ زيـرا ...
يكى از شروحى كه بر فصوص الحكم شيخ اكبر محى الدين بن عربى نگاشته شده شرح عارف فاشضل كمال الدين حسين بن حسن خوارزمى است . ...
كتاب عظيم الشأن فصوص الحكم , اثر بى نظير شيخ اكبر محيى الدين بن عربى , كتابى است كه مصنف بزرگوارش آن را طبق دستور پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله , كه در دهه آخر محرم 627 در رؤياى صادقانه اى برايش ظاهر گشت و بدو فرمود :
امام سجاد (عليه السلام ) در مناجات الذاكرين گويد:
اين رساله ء شريف و عزيز كه بر يك مقدمه و يازده فصل مرتب گشته پيرامون دعا و ذكر و مناجات , نگارش يافته است . ...
علامه حسن زاده آملی: ((مردى نزد اميرالمؤ منين (عليه السلام ) آمد و بدان حضرت عرض كرد كه : بلال با فلانى مناظره مى كند و الفاظ وى ملحون است و آنكس عباراتش معرب و صحيح است و به بلال مى خندد....
در اينجا شايسته است دستورى بسيار بسيار گرانقدر و ارزشمند به رسم بهترين تحفه و عطيه به حضور گوهر شناس قدردان تقديم بدارم ....
ادعيه حائز لطائفى خاص اند كه در روايات يافته نمى شود ادعيه مأثوره هر يك مقامى از مقامات انشائى و علمى ائمه دين است ....
علامه حسن زاده آملی: واقعه اى شگفت براى راقم پيش آمده است كه آن را در ( دفتر دل ) چنين ثبت كرده است :
امام در مناجات العارفين آن صحيفه چنين خطاب دارد :
علامه حسن زاده آملی: عالم نامور، روحانى جامع علوم عقلى و نقلى اسلامى، ملا مهدى نراقى است گويد :
این جان عرشی را، این سیمرغ ملکوتی را،پایبند یک مشت هوای نفسانی نکن،....
دعا كليد عطاء و وسيله قرب الى الله تعالى و مخ عبادت و حيات روح و روح حيات است....
هر چند كه محبت و عشق اساس ذكر و دعايند ولى در آغاز از ذكر و مناجات و دعا محبت به بار آيد و در انجام , محبت, ذكر و مناجات و دعا و سوز و گداز مى آورد....