آن كه صدر المتالهين در دامن گفتار بالا فرمود سخنى سخت استوار است , و آن را در نزد آن كس كه وادى تحقيق را سپرى كرده است قدر و قيمت بسيار است . و گراميتر از آن اين كه افاده فرموده :
((مبادا به بينش كوتاهت گمان برى كه مقاصد و اصطلاحات و كلمات مرموز اكابر اهل عرفان , خالى از برهان و از قبيل گزافهاى تخمينى و تخيلات شعرى است , اين اكابر بيرون از چنين پندارند .......
اينك بر سر آنم كه به مناسبت رويداد سخن , حكايتى از حالت ديرين خويش پيش كشم , شايد كه برخى را سودمند افتد , و مايه آگاهى و هشيارى خواننده اى گردد , و آن اين كه :
توفيق نيل به اعتلاى فهم خطاب محمدى ( ص ) بدون ادراك حقايق زبر حكمت متعاليه و صحف عرفانيه به برهان واقعى صورت پذير نيست , مگر كسى كه داراى نفس مكتفى باشد كه من عندالله مؤيد به نفس قدسى است ....
در تاريخ ابن خلكان و در نامه دانشوران ناصرى در ترجمه شيخ بزرگوار بو على سينا آورده اند كه هر گاه مساله اى از مسائل منطقيه و غيرها بر وى مشكل آمدى با طهارت به جامع بزرگ رفتى و استغاثه كردى و حل آن مساله را درخواست نمودى ,.....
نگارنده به هر انسان ورزيده به فكر برهانى , و شايسته به خطاب عقلانى ارائه مى دهد كه حكمت متعالى و صحف عرفانى تفسير انفسى منطق وحى الهى اعنى كشف اتم محمدى اند . بيانگر اسرار روايات و رموز آيات فن شريف برهان است , اعنى كه همه مبرهن به براهين واقعى اند....
مبناى مدينه فاضله و پيشرفت عقل و هشدارى بشر به احتجاج و استدلال و به كار بردن ميزان قويم برهان است . جامعه بشرى با برهان و استدلال به سوى كمال ارتقاء مى يابد ....
نقل واقعه اى از آقا ميرزا محمد رضا قمشه اى و آقا ميرزا هاشم اشكورى جناب استاد ما حكيم متاله و عارف متبحر علامه آقا محمد حسين فاضل تونى , رضوان الله عليه , كه نيز از اعاظم تلامذه آقا ميرزا هاشم اشكورى بود.......
آن كه ميان قرآن و عرفان و برهان جدايى پندارد بايد بدو آن گفت كه ملاى رومى در مثنوى گفته است :
آن عارف بالله گفته است كه ما علاوه بر ايمان به فرموده شرع , به حسب كشف نيز جميع اشياء را حى ناطق يافته ايم , و اين حكيم متاله گفته است كه ما........
میر عماد حسنى در فصل اول رساله اش به نام آداب المشق در بیان صفات کاتب فرمود:
داب صدرالمتالهين در اسفار اين است كه در فاتحه هر مساله به ممشاى قوم در مسير فلسفه رائج مشى مى كند، و در خاتمه از آنها فاصله مى گيرد كه اولئك ينادون من مكان بعيد، و در پى تحقيق نكات دقيق عرشى عرشيان برمى آيد، لذا ..........
نمط سوم اشارات و نفس شفاء در معرفت فكرى و نظرى نفس است يعنى در معرفت نفس است از طريق فكر و نظر و همچنين نمط هاى هفتم و هشتم و نهم و دهم در تجريد و در بهجت و سرور نفس و در مقامات عارفان و اسرار آيات غريبه صادره از آنان به طريق فكر و نظر است. و نفس اسفار در معرفت نفس از افق اعلاى حكمت متعاليه است و فصوص الحكم و فتوحات در معرفت شهودى نفس از مجلاى كشف در سير و سلوك انفسىاست. پنج نمط فوقشريفترين و شيرين ترين نمطهاى اشاراتند و به خصوص در نمط چهارم آن در مقامات عارفين به اسلوب بحث نظرى داد سخن داده است......
بسم الله الرحمن الرحیم
علم الهدی سید مرتضی ( رضوان الله تعالی علیه ) در امر عصمت کتابی بنام « تنزیه الانبیاء » نوشته است. و جناب خواجه طوسی ( قدس سره ) در مساله ثالثه مقصد رابع « تجریدالاعتقاد » فرموده است :
حضرت اقا يكي از خاطرات زماني را كه به استخراج تقويم مشغول بوده است را چنين نقل مي كند :
به فرموده خداى متعالى: لَهُم ما یَشاؤون فیها.(در بهشت) براى آنان هر چه بخواهند حاضر است این آیه و آیات مشابه دلالت مىکند که خواستههاى نفس در عالم آخرت به انشاء (ایجاد) اوست بلکه همه لذّتها و رنجهاى او در آن عالَم از مقوله فعلاند نه اِنفعال.
لذّتهاى دنیوى همه از قبیل انفعالاند یعنى از خارج بر نفس وارد مىشوند و در وى اثر مىکنند به خلاف لذتهاى آخرت که از باب فعل و تأثیر و انشاء نفساند. در روایت آمده است که فرشتگان باید از اهل بهشت اجازه بگیرند تا برآنان وارد شوند و بالاترین سلطنتها همین است که اهل بهشت هر چه اراده کننده بشود......
علامه عارف میفرمودند:
معلم بزرگ اخلاق، آیت الله مرحوم آخوند ملا حسین قلی همدانی که به فرموده بعضی از مشایخ ما، سیصد تن از اولیاء الله در محضر انور او تربیت شده اند، می فرمود: کتاب مفتاح الفلاح شیخ بهایی برای عمل کردن خوب است.....
حضرت علامه حسن زاده آملی:
مرحوم علامه طباطبایی قدس سره می فرمودند:
بزرگترین ریاضت دینداری است......
حضرت علامه حسن زاده آملی:
هر اثر نمودار دارائى موثر خود است ، لذا همانطور كه - حق سبحانه - صمد حقيقى ، اعنى وجود مطلق غيرمتناهى است ، كتاب او نيز حافل جوامع كلم نوريه خارج از حد و عد و احصاء است :
در تمام شئون زندگى ما اگر بخواهيم سيره و برنامه و دستورالعملى كه به دست بياوريم ، به آن دستورالعمل ، خودمان را تربيت كنيم تا به كمال انسانى خودمان برسيم ، جز قرآن و جز منطق عترت ، در روى زمين و در زير اين آسمان كبود، ما دستورى نداريم ....