بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
سپاس و ستايش ذو الجلال و الإكرام را كه آدم را يگانه نگارخانه حسن صورت خود آفريده است، و قرآن دلآرا را جلاى جان و روان وى نهاده است.
درود و نيايش بر فرستادگانش بويژه بر ختم آنان محمّد مصطفى و دودمانش كه از جمال نفس مكتفى خود، سرخيل خوبانند؛ و از كمال عقل مستفاد خود، قافله سالار آدميان و انسان العين عين انسانند؛ و هم بر همه كسانى كه همراه و پيرو آنانند.
و بعد همى گويد بنده اميدوار به خداى متعالى حسن حسنزاده آملى كه اين دفتر معانى به نام
«گنجينه گوهر روان» آكنده از برهان تجرّد گوهر روان است كه به ساليانى دراز در اثناى تدريس معارف از نوشتههاى پيشينيان يافتهايم، و در آن به رشته نظم و نضد خاص گرد آوردهايم، و بسى غرر و درر و غوالى لآلى بر آن افزودهايم، و بر يك مقدمه و چهار فصل و يك خاتمه، خاتمه دادهايم، و بر جمعى از نفوس شيّقه و شيفته به كمال در آمل مازندران كه از دوستان صاحبدل و فاضل اين راجى به رحمت بارى تعالىاند تدريس و القاء و املاء كردهايم.